در روستایی که دریا و ماه نزدیک است، یک هیولا، سه جادوگر، بسیاری از ارواح و یک مرد کشتی شکسته وجود داشت.

در متل مرزی بین گالیسیا و پرتغال اتفاق می‌افتد و داستان سه زن با مشکلات مالی و شخصی را دنبال می‌کند که پس از پیوستن به نیروها برای بدست آوردن برخی کالاهای ارزشمند از یک مهمان در منطقه، در معرض خطر جدی قرار می‌گیرند...

1492. در میان خدمه کاپیتان کریستف کلمب، سه مرد سفر می کنند که باید تا به حال مرده بودند. آنها با شرکت در این سفر نامشخص توانسته اند از سرنوشت غم انگیز خود در امان بمانند. وقتی به جزایر قناری رسیدند...

یک زوج میانسال فرانسوی به یک روستای محلی نقل مکان می‌کنند و به دنبال نزدیکی با طبیعت هستند، جایی که حضور آنها دو نفر محلی را تا حد خصومت آشکار و خشونت تکان‌دهنده برانگیخته می‌کند.

یک ماهیگیر غرق شده در سواحل گالیسیا غوطه ور می شود. یک کارآگاه محلی برای حل این پرونده تصمیم می گیرد.

این درام فانتزی روایتگر داستان‌های آهنگسازی است که برای فرار از فشارهای روانی زندگی خود، به استدیو پناه می‌برد. وی در استدیو می‌تواند ساعت‌ها به ویرایش و میکس و ظبط آهنگ‌های مورد علاقه‌ی خود بپردازد. طولی نمی‌کشد که اتفاقی عجیب برای او رخ می‌دهد و ....

داستان چهار زن و یک دختر با ورود ناگهانی دو غریبه زندگی شان مختل می شود.

«رامون سامپدرو» (باردم) ماهی گیر شاعر مسلکی بود که در بیست و شش سالگی بر اثر حادثه ای دریایی فلج شد و به بستر افتاد. حالا در پنجاه و چهارسالگی، «رامون» زندگی اش را بی معنا و پوچ یافته و در حالی که هنوز کمی عزت نفس و غررو در وجودش مانده، آرزوی مرگ دارد...

کوکتل حیرت انگیز دوستی ، مقاومت و زندگی در میان چشم انداز غیر منتظره یک مرکز مراقبت از سالمندان قرار دارد...