فیلم در مورد یک قاتل زنجیره‌ای خطرناک به نام کوپر معروف به قصاب است که به همراه دخترش در یک کنسرت شرکت می‌کند. اما به زودی کوپر متوجه می‌شود که در مرکز یک اتفاق تاریک و شوم قرار گرفته و این کنسرت در واقع تله‌ای است که پلیس برای دستگیری او قرار داده و…

در مورد دختری 17 ساله به نام گرچن است که با اکراه خانه‌اش در آمریکا را ترک می‌کند تا با پدرش زندگی کند که به تازگی همراه با خانواده جدیدش به استراحتگاهی در آلمان نقل مکان کرده است. اما زمانی که گرچن شروع به شنیدن صداهایی عجیب کرده و زنی ترسناک را می‌بیند که دائما او را تعقیب می‌کند، متوجه می‌شود جایی که آن‌ها در آن اقامت دارند رازهای شومی را در خود پنهان کرده است که…

وقتی پدر گراهام، جیک و فیلیپ از دنیا می رود، رازی خانوادگی برملا می شود و با تلاقی گذشته آن ها و پدرشان، گاراژ پدر تبدیل به صحنه انتقام ساکنان گورستان می شود...

درون اتاقی عجیب و تاریک، یک خبرنگار و یک زن می‌فهمند که حقیقت را نمی‌توان برای همیشه پنهان کرد و چیزی که به ظاهر بی‌ضرر آغاز می‌شود، به یک بازی مرگ و زندگی ختم می‌شود...

پیرس استوناسمیت یک سیاستمدار جنجالی، در آستانه انتخابات، گروهی از افراد ناشناس را گرد هم می‌آورد تا در یک مراسم مرموز شرکت کنند. الا، دستیار نزدیک او، شاهد رخدادهای غیرمنتظره و اتفاقاتی می‌شود که ممکن است نتایج انتخابات را تحت تأثیر قرار دهد...

زمانی که یک مغازه ترسناک در محوطه مدرسه دخترانه باز می‌شود، شش دانش‌آموز شجاع وارد نبردی سرنوشت‌ساز با شیطانی آزاد شده می‌شوند...

خانواده‌ای که در خانه‌ای در ایندیانا زندگی می‌کنند، اتفاقات شیطانی و عجیبی را کشف می‌کنند که آنها و جامعه را متقاعد می‌کند که خانه دروازه‌ای به جهنم است.

فیلم در مورد یک بازیگر با گذشته‌ای آشفته به نام آنتونی میلر است که هنگام فیلمبرداری یک فیلم ترسناک شروع به تغییر می‌کند. در این میان دختر آنتونی، لی میلر زمانی که متوجه رفتارهای عجیب پدرش می‌شود، به این فکر می‌کند که آیا پدرش دوباره به اعتیادهای گذشته‌ خود بازگشته یا چیزی شوم‌تر در این حوادث مرموز وجود دارد…

»سیاه مو«: یک سامورایی (میکونی) همسر وفادار (آراتاما) خود را ترک می کند تا با زن دیگری (واتانابه) ازدواج کند... »هوئیچی بی گوش« شبی روح یک سامورایی نزد پسر نوازنده ی نابینایی (کاتسوئو ناکامورا) می آید و از او می خواهد تا برای حاکم خردسال مرده ای آواز بخواند...»یک فنجان چای«: »کانایی سامورایی« (گانمون ناکامورا) مشغول نوشیدن چای عصرانه اش است، که تصویر یک سامورایی دیگررا در فنجان چای خود می بیند... »زن برفی«: دو مرد هیزم شکن (ناکادایی و اوکادا) در برف و بوران در کلبه ای خالی پناه می گیرند. ناگهان، زنی (کیشی) از غیب می رسد و حادثه های عجیبی اتفاق می افتد...

در اواخر قرن نوزدهم، دختر کوچکی که در پایان جنگ سوم بر اثر بمب آسیب دیده بود توسط زنی که زندگی ابدی را برای او به ارمغان می آورد، نجات می یابد.