گروهی از سربازان که در طول جنگ جهانی اول در پناهگاهی به دام افتاده اند، با حضوری غیر خدایی مواجه می شوند که به آرامی آنها را علیه یکدیگر قرار می دهد.

یک نجار در ایالت فاشیست اسلواکی به عنوان "کنترل آریایی" فروشگاه یک بیوه یهودی منصوب می شود.

به Hornblower ماموریت خطرناکی داده می شود تا یک نجیب زاده فرانسوی را به یک قرار ملاقات مخفی در نزدیکی برست برساند در حالی که با ماموران دشمن در صفوف خود مقابله می کند.

یک افسر نیروی دریایی را دنبال می کند که پس از گرفتن فرماندهی از ناخدای کشتی که احساس می کند به شیوه ای ناپایدار عمل می کند، برای شورش محاکمه می شود و کشتی و خدمه آن را به خطر می اندازد.

یک شاهزاده قرن شانزدهمی عاشق یک رقصنده درباری می شود و با پدر امپراتور خود می جنگد.

یک دختر جوان یهودی که به دنبال فرار از چنگ رایش سوم است، پس از اینکه شاهد کشته شدن وحشیانه پدر و مادر و خواهرش در تلاش برای رفتن به انگلستان بود، در پناه دوستی قدیمی قرار می گیرد ...

در بوداپست در سال 1944، یک ساعت‌ساز، یک کتاب‌فروش و یک نجار در یک بار با صاحبش مشغول نوشیدن نوشیدنی هستند که غریبه‌ای به آنها ملحق می‌شود. ساعت ساز یک سوال فرضی می پرسد که زندگی آنها را تغییر می دهد.

بوردل، خانواده ای از نوازندگان، از نواختن برای آلمانی ها در طول جنگ امتناع می ورزد. آنها مایلند فرانسه را با استفاده از تمام ابزارهای ممکن آزاد کنند.

دو تفنگدار دریایی، از نسل‌های مختلف، پس از بازگشت از جنگ به خانه، به مرور زمان به جنگ واقعی می‌پردازند تا از آمار 22 خودکشی در روز جان سالم به در ببرند.

سال 1943. «ژنرال جرج پاتن» (اسکات) برای سرپرستی واحدهای امریکایی در شمال افریقا به تونس اعزام می شود. خیلی زود «پاتن» با کمک «ژنرال برادلی» (مالدن) به پیروزی چشم گیری بر «فیلد مارشال رومل» (فولگر) دست پیدا می کند، به طوری که در نهایت باعث خروج نیروهای آلمانی از شمال آفریقا می شوند.