میا، یک خدمتکار خوش دست، زمانی که زنی مرموز در محل کارش در حال فرار از دست گروهی از اراذل و اوباش خشن است و قادر به صحبت کردن به زبان انگلیسی نیست، زندگی اش دچار هرج و مرج می شود.

مستندی از نگاه فیلمساز جورج هریسون درباره آغاز صنعت فیلم سازی

در سال 2013 اتفاق بدی در گالری ملی لندن میدهد، در سال 1562 توطئه ای مرگبار الیزابت انگلیس را تهدید می کند و در گوشه ای از فضا جنگی باستانی رخ می دهد...

به Hornblower ماموریت خطرناکی داده می شود تا یک نجیب زاده فرانسوی را به یک قرار ملاقات مخفی در نزدیکی برست برساند در حالی که با ماموران دشمن در صفوف خود مقابله می کند.

Hornblower و دیگر افسران Renown باید به جامائیکا برگردند تا با دادگاه نظامی و اعدام احتمالی برای اقدامات خود در رهایی از کاپیتان بی‌ثبات خود روبرو شوند.

هورنبلور و رفقایش تحت فرمان یک کاپیتان محترم اما آشکارا از نظر روانی ناپایدار قرار می گیرند و در نهایت باید شورش کنند.

"دکتر"، یک مسافر زمان بیگانه اهل سیاره گالیفری، به همراه بقایای دشمن خود، "مستر" به زادگاهشان باز می گردد. اما "مستر" کاملا نمرده و ذاتش موفق به فرار شده و با خرابکاری در ماشین زمان "دکتر" او را به سال 1999 می برد...

«ریپلی» (ویور) سرگردان در فضا، پس از آخرین نبردش با بیگانه ها، به علت نقص فنی سفینه اش با سقوطی هدایت شده روی سطح یکی از دور افتاده ترین سیاره های کهکشان که در اصل در حکم زندان آن است، پایین می آید. ساکنان این سیاره مشتی جنایتکار تبعیدی هستند و پس از چندی نشانه هایی «ریپلی» را متوجه حضور «بیگانه» در این سیاره می کنند.

زنی جوان به روش خود ، با سختی های نوجوانی و دوران جوانی دست و پنجه نرم می کند و ...

داستان آن ویلیامز، اهل فورمبی، نزدیک لیورپول، که پس مرگ پسرش، کوین 15 ساله، که به طرز غم انگیزی در نیمه نهایی جام حذفی در سال 1989 بین لیورپول و ناتینگهام فارست کشته شد، ویران گردید.