"امار وارما" تهیه کننده برنامه خبر ،زنی مرموز را در ایستگاه قطار می بیند.او عاشق زن می شود ولی زن عشقش را پس زده با وجود اینکه به نظر میرسد به او علاقه مند است .بعدها او می پذیرد با دختری که خانواده اش انتخاب کرده است ازدواج کند اما به یکباره آن زن پیدایش می شود و...

داستان این فیلم درباره "شلبی" سرآشپزی دل شکسته میباشد که از سمت دوستان خود نصیحت های خنده دار می شنود و ...

دو نفر در ابراز عشق و علاقه دچار مشکل میشوند این در حالی است که هر دو واقعا یکدیگر را دوست دارند و...

یک جوان جاه طلب لبنانی - آمریکایی مجبور است بعد از مرگ پدرش، اداره پمپ بنزین خانواده خود را به دست بگیرد ...

داستان پسری که برای اینکه شایستگی خود را ثابت کند بطور ناشناس به شرکت پدرش میرود و در آنجا مشغول بکار میشود

زندگی زن خیانتکاری پس از اینکه همسر و کودکش در یک بمبگذاری انتحاری بازی فوتبال کشته می شوند،از هم گسسته می شود و …

یک بیوگرافی کوچک از زندگی "هوبرت مینل" جوانی با علایق ناهنجار و مشکلات عدیده با مادرش ...

"فن فان" مرد عاشقی میباشد که توسط "ادلین" با وعده ازدواج کردن با یکی از دختران پادشاه به ارتش "شاه لویی پانزدهم" می پیوندد و...

"کنا" و "زکی" دو دوست صمیمی هستند که علیرغم رقابت ها و هم چشمی های سیاسی میان خانواده هایشان، دوست صمیمی باقی می مانند. این دو از یکدیگر حمایت می کنند تا در میان یک جامعه محافظه کار به دنبال رویاهای خود بروند و حتی برای بیشتر از آن هم آماده هستند. هنگامی که این دو بیشتر نزدیک می شوند، مجبور می شوند که بین خوشحالی و امنیت یکی را انتخاب کنند. این فیلم از کتاب “درخت جامبولا” اثر “مونیکا آراک د نیکو” که داستان عشق دو نفر در اوگاندا را روایت می کند، الهام گرفته است

"استفان" از نظر روابط اجتماعی آدمی بی دست و پا میباشد، او فردی میانسال و کاملاً تنها است. به پیشنهاد همکار خود، او برای یافتن یک زن برای اولین تجربه دوستی یک شب بیرون می رود ...