زندگی زوجی جوان و غمگین بعد از علاقه مند شدن پسر به موج سواری رنگ دیگری به خود می گیرد و...

داستان به یک دختر و پسر 16 ساله در حال رشد میپردازد که در لندن زندگی کرده و با مشکلات خاص نوجوانی روبرو هستند .

"کیت" (الکساندرا داداریو) و "مگ" (کیت آپتون) دو دوست صمیمی در فرودگاه منتظرند تا وضعیت هوا مساعد شود و هواپیمایشان بتواند از زمین بلند شود. در همین اوضاع آنها با یک مرد جوان و جذاب آشنا می شوند و سپس رقابتی سخت برای به دست آوردن او، میان این دو دوست شکل میگیرد...

یک مستخدم، عاشق دختری می‌شود که اربابش به او علاقه دارد. دختر نیز به مستخدم علاقه دارد و مدت زمان طولانی میباشد که سعی کرده، شرایط زندگی‌اش را بهبود بخشد.

یک راننده‌ی مورد اعتماد ، بایستی با مرگ رئیسش و همچنین خدمتکار وی ، که گذشته‎ی تاریکی دارد کنار بیاید. اما در این بین اتفاقاتی رخ می‎دهد که…

راستی ویتنبرگ افسر ارتش ، تلاش می‌کند تا بین خانواده و کار تعادل برقرار کند . او هر روز با بیماری خود کلنجار رفته و بین کابوس و واقعیت گرفتار شده است ...

«زیرو» یک دانشمند مشهور است که سال ها پیش در دوران کالج تنها عشق زندگی اش هلنا را از دست داده است. یک روز طی تحقیقاتش او بطور تصادفی در زمان سفر می کند و به گذشته می رود...

"جیم کریگ" هجده سال از عمر خودش را در کوهستانهای استرالیا در مزرعه پدری خود زندگی کرده ، مرگ پدرش او را وادار می کند برای حفظ مزرعه و تهیه پول از کوهستان پائین برود...

یک پسر نوجوان سعی دارد برای محافظش که یک دختر است رئیس بازی در بیاورد و سربه سر او بگذارد ولی متوجه میشود که به این سادگیها نیست و ...

سایگون، دهه ی 1950٫ «مویی» ده ساله (سان لو) از دهکده ی خود به شهر آمده و در خانه ی یک خانواده ی طبقه ی متوسط پیشخدمتی می‌کند. تنها ممر درآمد خانواده از حجره ی کوچک نخ ریسی مادر تأ مین می‌شود. پدر نیز آدم بی کاره ای است که تا به حال سه بار پس انداز خانواده را برداشته و ناپدید شده است.