داستان فیلم به قلم «ریزه» و «الی روث» جریان جنگجویی به نام «جک نایف» (راسل کرو) است که حین ورود به روستایی جنگی در چین متوجه می شود گروهی با فشار آوردن به آهنگر سیاه پوست شهر سعی دارند به تسلیحات قدرتمند کشتاری دست یابند و در این میان جنگی بین دو گروه شکل می گیرد…

Kevin, Sam و Rob در حال جمع آوری تیمی برای سرقتی هستند. لئو به آنها پیشنهاد سرقت چند میلیون دلاری را می دهد و …

قاچاقچی حرفه ای کوکائین که در میان مافیای انگلیسی جایگاه ویژه ای دارد، تصمیم به بازنشستگی گرفته است. گرچه رئیس او، «جیمی پرایس» یک ماموریت سنگین برای او دارد: پیدا کردن دختر گمشده ی رفیق دیرینه ی جیمی، «ادوارد ریدر» که مردی ثروتمند است…

یک سرباز سابق آمریکایی به زادگاه خود باز می گردد و در آنجا مشاهده می کند که شهر کاملا فاسد شده و پر از جرم و جنایت است که این امر موجب می شود تا او تصمیم به پاکسازی بگیرد ...

یک مامور ویژه سازمان اف بی آی به نام سارا آشبورن به تازگی مجبور شده همکار خانم بداخلاقی به نام شانون مولینز را که اهل بوستون است در کنار خود تحمل کند و سازمان از این دو خواسته در کنار یکدیگر یک باند مواد مخدر را شناسایی کرده و منهدم کنند. اما قرارگیری این دو نفر در کنار یکدیگر به این آسانی نیست...

یک مامور سابق نیروهای ویژه که هم اکنون بی خانمان و در حال فرار از محاکمه نظامی است ، بصورت اتفاقی در موقعیتی قرار میگیرد که هویت یک جنایتکار زیرزمینی را بدست آورده و با این گروه همراه می شود اما در ادامه نوبت به تسویه های حساب های شخصی می رسد و...

دیل دانتون یک انسان تنبلی است که رفیقی همانند خود به نام سال سیلور دارد ، علت رفاقت این دو نفر معاملات حشیش می باشد . دیل شاهد قتلی است که به سلطان مواد مخدر شهر و یک پلیس فاسد مربوط می باشد …

ماچته (دنی تریو) یک مهاجر مکزیکی غیر قانونی است که در جریان یک توطئه چینی آمریکایی، از سوی رئیس سازمانی که وی را استخدام کرده مورد خیانت قرار می گیرد. این توطئه چینان عبارتند از یک سناتور فاسد عوام فریب آمریکایی به نام مک لاگلین (رابرت دنیرو)، یک تاجر تشنه ی قدرت به اسم بوث (جف فاهی)، و یک رئیس باند قاچاقچیان مکزیکی به اسم تورز (استیون سیگال). ماچته که در کار با چاقو و دیگر سلاح ها مهارت بی نظیری دارد، تلاش خود را برای انتقام گیری از روسای سابق اش و مبرا کردن خویش از اتهامات آغاز می کند…

داستان حول محور بلِید، یه خون آشام که میتونه در روز هم حرکت کنه هستش که بعد از اینکه یه خون آشام به مادرش حمله میکنه از ترکیب خونی انسان و خون آشام متولد میشه. درحالی که برای مأموریت توی ژاپنه، با دیکون فراست مواجه میشه، خون آشامی که مادرش رو کشته، بلید در برابر “موجودیت”، سازمان مرموزی که فراست تشکیل داده قرار میگیره...

در آینده ای دور یک گروه قدرتمند به اسم اتحادیه بر کهکشان حکومت می کنند . این گروه که بصورت استبدادی بر تمام سیارات تسلط دارد همواره در تلاش هستند تا مخالفان و شورشیان را سرکوب کنند . یک گروه از این شورشیان به فرماندهی کاپیتان مالکوم سوار بر یک سفینه قدیمی با نام سرنیتی سعی دارند تا از دست نیروهای اتحادیه بگریزند . در همین زمان دختری به اسم ریور که قادر به خواندن ذهن افراد است موفق می شود ذهن گروهی از سیاستمداران اتحادیه را خوانده و پی به اسرارشان ببرد . به همین خاطر او به کمک برادرش سایمن از دست نیروهای اتحادیه و به خصوص مامور بی رحمی به اسم آپریتیو گریخته و در ادامه آنها به سفینه سرنیتی پناهنده می شوند .