نسخه ای موزیکال از داستان چارلز دیکنز درباره یک انسان دوست خسیس که به سفری جادویی برده می شود.

این فیلم درباره نانسی درو، دختر دبیرستانی باهوشی میباشد که بطور اتفاقی با خانه محلی تسخیر شده‌ای برخورد می‌کند. او و دوستانش سعی بر حل این راز دارند و دوستان جدیدی پیدا میکنند و جایگاهی در جامعه برای خود بدست می‌آورند...

یک زوج، زمانیکه سه بچه را به فرزندخواندگی قبول می کنند، کوله باری از مشکلات برایشان سرازیر می‌شود…

ماجرای فیلم درباره پدر خانواده و پدرخوانده یعنی “برد” (ویل فرل) و “داستی” (مارک والبرگ) می باشد که والدین این دو برای تعطیلات به خانه ی آن ها آمده و این دو می بایست با کارهای پدربزرگ های خانواده کنار بیایند،اما …

یک مجری تلویزیونی به نام «جوانا ابرهارت» و شوهرش، «والتر کرزبی» به حومه ی آرام و بی سروصدای استپفورد نقل مکان می کنند. بعد از چندی «جوانا» که استپفورد را زیادی آرام یافته، از رفتار برده وار و در عین حال، ظاهرا شاد و رضامندانه زنان آن جامعه ی کوچک یکه می خورد. در این بین تنها مورد استثنایی، «بابی مارکوویتس»، نویسنده ای پر شور است...

نابودی جهانی انسان به دلیل سرعت یک سیاره مرموز به سمت زمین قریب الوقوع است. در میان جمعیت لذت‌گرا، یک زن آرام و همیشه مضطرب برجسته است، در حالی که اکثریت احساس آزادی می‌کنند تا بزرگترین خواسته‌های خود را دنبال کنند.

داستان یک کتاب‌فروش کهنه‌کار را دنبال می‌کند که در تلاش برای زنده ماندن از قانونی شدن قریب‌الوقوع قمار ورزشی، مشتریان، خانواده و همکاران بی‌ثبات هستند.

اکنون سال 1995 است، لیا فورمن برای تابستان نزد پدربزرگ و مادربزرگش می‌رود...

یک شهر کوچک در تگزاس هنگامی که یک نوجوان محبوب محبوب ، کیت ، ربوده می شود و ، به ظاهر نامربوط ، یک دختر ، ژانت ، از یک شیرین ، بیراهه و ناجور به محبوب ترین دختر شهر و تا سال 95 ، نفرت انگیزترین فرد در آمریکا...