یک نیم جغرافیا شناس یک سایت مخفی آزمایشات نازی های آلمان را پیدا میکنند که در آنجا اعمال پلیدی رخ داده ...

داستان این فیلم انیمیشنی در مورد پسرکی به نام کوبو و در ژاپن باستان روایت میکند . او در دهکده‌ ای از مادرش مراقبت می‌ کند تا اینکه شبحی از گذشته با احیا کردن انتقامی بسیار قدیمی زندگی وی را زیر و رو می‌ کند...

در طول جنگ جهانی دوم، یک پسر 8 ساله حاضر است هر کاری انجام دهد تا بتواند به جنگ خاتمه دهد و پدرش را به خانه برگردد. این فیلم داستان عشق وصف ناپذیر یک پدر و پسر به یکدیگر است...

یک مسابقه بزرگ مبارزه ، به نام مشت آهنین ، در آستانه برگزاری است و در این مسابقات بسیاری از قدرتمندان علوم و فنون رزمی ، که هرکدام گذشته خود را دارد شرکت دارند ...

داستان فیلم در مورد سگی است باوفا که در ایستگاه مترو رها شده است. پروفسور پارکر ویلسون سگ رها شده را می یابد و تلاش می کند تا صاحبش را پیدا و سگ را به او تحویل دهد. اما پروفسور هرچه تلاش می کند ، نمی تواند صاحب آن سگ را پیدا کند ، در نتیجه سگ را به خانه ی خود می برد و نام هاچیکو را برای او انتخاب می کند ...

پس از مبارزه ای نفس گیر با یک تبهکار قدرتمند، “تایتانهای نوجوان” به توکیو میروند و با دشمنی باستانی روبرو میشوند…

اوایل قرن بیست و یکم. سفینه ی «لیو دیویدسن» (والبرگ) در تونل زمان گم می شود و در سیاره ای سقوط می کند که در آن، میمون های ناطق و هوشمند، نوع مسلط و حاکم را تشکیل می دهند و آدم ها، یک طبقه ی برده ی شکست خورده اند .

جنگ جهانی دوم، پس از حمله ی ژاپنی ها به پرل هاربر. دو دوست دوران کودکی به نام های «ریف مکولی» (افلک) و «دنی واکر» (هارتنت)، زنی (بکینسیل) را که هر دو به او علاقه مند هستند پشت سر می گذراند و رهسپار انجام مأموریت بمباران توکیو می شوند.

پس از قتل «وو» (هونگ) سفیر چین در سازمان ملل به هنگام مذاکره بر سر یک قرارداد تجاری، «الینور هوکس» (آرچر) از مقامات FBI، یکی از کارمندان خود به نام «نیل شا» (اسنایپس) را مأمور شناسایی قاتل می کنند؛ اما «شا» خیلی زود متوجه می شود خودش مورد تعقیب است و کسانی می خواهند او را نابود کنند...