سال 1829. » زبیولن پرسکات « ( مالدن )، همسرش، » ربکا « ( مورهد ) و فرزندان‏شان » زک « ( راسل )، » سام « ( چارنى )، » ایو « ( بیکر ) و » لیلیت « ( رنولدز )، مزرعه‏ ى خود را در نیوانگلند رها مى ‏کنند و به امید کسب موقعیت‏ هاى جدید رهسپار غرب مى‏ شوند...

دو جوان « کاترین » ( رادان ) ، زن سرخ ‏پوست کلانتر شهر پولى ، « مت مورگان » ( داگلاس ) ، را مورد هتک حرمت قرار مى ‏دهند و او را مى ‏کشند . خیلى زود « مورگان » مى‏ فهمد که یکى از آنان پسر دوست قدیمى ‏اش ، « کریگ بلدن » ( کویین ) ، همه کاره و مرد بانفوذ شهر گان هیل است.

داستان درباره مارجوری یک دانشجوی دختر است که وقتی در یک کمپ تابستانی مشغول بکار میشود عاشق یک مرد 32 ساله بنام نوئل ایرمن میشود و ...

یک مرد جوان شجاع ، به عنوان یک خواننده کلوپ شبانه ، مشغول به کار می شود . او توجه یک رئیس جمهور محلی را جلب می کند و ...

دکتر بنل بعد از سفرى کوتاه به شهر کوچک محل زندگی خود بازمی ‏گردد و پیله ‏هاى عظیمى که موجوداتى انسان‏ نما از آنها خارج می‏شوند او را متوجه یک نکته می‏کند که انها بدل ها جایگزین انسان‏هاى واقعى شده ‏اند و …

چارلی Reader یک عامل تئاتر موفق است. و همچنین با خانم های جوان در رابطه است. یک روز او با دوست قدیمی خود جو،که یک مرد متاهل با سه فرزند میباشد سفر میکند...

مرد میان‏سالى ، « ریچارد شرمن » ( یوئل ) که همسایه‏ اى پرى‏ رو ( مونرو ) دارد ، با رفتن همسر و فرزندش به تعطیلات دچار « خارش » مى ‏شود ...

وقتی یک کارآگاه پلیس بی رحم، برای 25000 دلار نقد یک دلال شرطبندی را می کشد، یک کر و لال او را در حال انجام قتل می بیند. حالا او می فهمد که برای پوشاندن ردپای خود باید یک قتل دیگر نیز انجام دهد.

پس از گذراندن 18 سال زندان به جرم قتلی که مرتکب نشده، مردی به شهر نیومکزیکو باز می گردد تا انتقامش را از زنی که مسئول محکومیتش بوده، بگیرد ...

پلیسى خودکشى مى کند و « کارآگاه دیو بانیون » ( فورد ) مأمور پى گیرى پرونده مى ‏شود . خیلى زود « بانیون » متوجه مى‏ شود که هیچ کس ، از جمله همسر پلیس ، و دیگر هم قطاران ، مایل به روشن شدن ماجرا نیست.