«مایک مک درمت» (مت دیمون)، دانشجوی رشته ی حقوق، پس از آن که تمام پس اندازش را به صاحب روسی یک قمارخانه به نام «تری کا. گ. ب.» (مالکوویچ) می بازد، دوباره توجهش را به تحصیل و معشوقه اش، «جو» (مول) معطوف می کند. اما وقتی «ورم» (نورتن)، دوست سابق قمار باز «مایک» از زندان آزاد می شود، «جو» نگران می شود. او حق دارد، زیرا می داند که خیلی زود، «ورم» دوباره «مایک» را به قماربازی خواهد کشاند.

برخی از عجیب‌ترین، وحشی‌ترین و شگفت‌انگیزترین موجوداتی را که تاکنون در اقیانوس زندگی کرده‌اند سفر به قعر اقیانوس‌های باستانی، هیبت را به نمایش می‌گذارد...

«هری بلک» (آلن)، رمان نویسی است که با صداقت می گوید در زندگی درست عمل نمی کند اما در هنرش موفق است. تا به حال «هری» به شش روان کاو مراجعه و سه بار هم ازدواج کرده و از آشفتگی روحی اش به عنوان مایه ی اولیه ی کارهایش استفاده می کند...

«جف لبووسکی» (بریجز) آدم بی کار و بی عاری است که در لس آنجلس زندگی یک نواختی دارد. تا این که یک روز بعدازظهر، وقتی دو نفر قلدر به خانه ی ویلایی «جف» حمله می کنند و او را کتک می زنند مسیر زندگی اش تغییر می کند. دلیل این حمله آن است که «جکی تری هورن» (گازارا)، مقداری پول به همسر مردی به نام «جف لبووسکی» قرض داده و قلدرها اشتباهی به سراغ یک «جف لبووسکی» دیگر آمده اند.

یک شاهزاده مصری در حستجوی اصالت خود به سرونوشتی دچار می شود که با کمک کردن مردم کشورش در هم آمیخته می شود ...

داستان زندگی سیمون ویل، شخصیت مشهور فرانسوی که از هولوکاست جان سالم به در برد و تبدیل به یک سیاستمدار برجسته، مبارز حقوق بشر و فمینیست شد...

موضوع این سریال در مورد مباحثی است که در کوهستان بروکبک یا Rent اتفاق می افتد و در آن شهر فرشتگانی از آسمان می آیند . البته این سریال به مباحث بسیار زیادی مثل کومونیست ،ایدز و مخصوصا مرگ به گونه ای بسیار عمیق و شاعرانه پرداخته است .دیالوگ ها بسیار نغز و شاعرانه نوشته شده اند و سرشار است از ارایه های ادبی...

50 سال پس از کشتار مونیخ، وقتی همه چیز شروع به فروپاشی می کند، به نظر می رسد تاریخ ممکن است دوباره تکرار شود...

سادی ناامیدانه به دنبال خواهر بزرگترش جورجیا است که یک هنرمند مشهور است. نیاز شدید او به پذیرش توسط خواهرش به دلیل مشکلات مواد مخدر و الکل پیچیده است...

این سریال داستان مرد بیکار و بی عاری به اسم لورن مال-وُ (بیلی باب تورنتن) را بازگو می کند که با ورود به شهر کوچکی در مینسوتا، ساکنان شهر را با خشونت و شرارت خود تحت تاثیر قرار می دهد، به خصوص لستر نایگارد(مارتین فریمن)، فروشنده ی بیمه ای که همیشه مورد سوء استفاده ی دیگران قرار گرفته است...