"کاجی" (ناکادای) به ارتش ژاپن فرستاده می شود ولی از سمت کهنه سربازان مورد اذیت و آزار قرار می گیرد. در دوران خدمتش وی بی رحمی های بسیاری را در ارتش مشاهده و علیه بدرفتاری هایی که با یک کارآموز تازه وارد می شده دست به اعتراض می زند ...

«لورنا» دختر مهاجر اهل آلبانی برای بدست آوردن تابعیت کشور بلژیک با یک معتاد بنام «کلودی» ازدواج می کند. حالا وی قرار است در ازای دریافت مقداری پول با یک مافیای روس نیز ازدواج کند تا او هم بتواند صاحب اقامت بلژیک شود. از این رو برای سرگیری ازدواج دوم، آن ها قصد دارند کلودی را به قتل برسانند، ولی آیا «لورنا» در قبال این جنایت وحشتناک ساکت خواهد ماند ...

دیوار برلین فرو می ریزد و (کاترین) زنی نروژی و سربازی آلمانی، زندگی ایده آل خود را در آستانه نابودی می بیند …

مردآهنی ، هالک شگفت انگیز ، ثور ، کاپیتان آمریکا و ... این ابرقهرمان ها توسط یک آژانس فوق سری دولت ایالات متحده آمریکا گرد هم جمع می شوند در گروهی به نام "انتقام جویان" و دولت ایالات متحده آمریکا از این ابرقهرمان ها می خواهد تا در نجات کره زمین به دولت کمک کنند و ...

چون مادر «بلید» در زمان بارداری توسط یک خون آشام زخمی شده است ، بلید یک نیمه انسان - نیمه خون آشام است، دارای تمام خصوصیات خوب خون آشامان بهمراه بهترین مهارتهای انسانی می باشد. بلید برای گرفتن انتقام مادرش به شکار خون آشامان می پردازد ...

"ساشا" (فومچنکو) به همراه مادر و خواهرش در یک خانه قدیمی در مسکو زندگی می کنند. وی در حال یادگیری ساز ویولن است و به همین خاطر هر روز صبح به طرف مدرسه موسیقی حرکت می کند و از بچه های دیگر که وی را مورد اذیت و آزار قرار می دهند دوری می نماید. در این بین روزی با "سرگی" آشنا می شود و...

این سریال داستان "آدولف ورلوک"، خرابکار حرفه‌ای و جاسوس سفارتخانه، است که شخصیتی بی‌ قید است و ذهنی بسیار معمولی دارد و عاشق همسرش، وینی، است. وینی برادری بسیار جوان دارد که دارای ذهنی عقب‌ افتاده است و به این برادر که تنها شادی اوست، علاقه‌ای عمیق دارد و صرفاً به منظور تأمین زندگی آرام برای همین برادر، تن به این ازدواج داده است. ورلوک ناگهان مجبور می‌شود از تنبلی دست بردارد، زیرا دبیر سفارتی که در استخدام آن است از او می‌خواهد عملیاتی تروریستی را سبب شود...

یک دانشجو که بتازگی ترک تحصیل کرده شغلی بعنوان یک دلال بدست می آورد و این شغل سریعا او را در مسیر موفقیت قرار می دهد، اما شغل او به اندازه ای که بنظر می رسد قانونی نیست...

در این فیلم ژاک ژژارد، مدیر فرانسوی موزه لوور و یک افسر آلمانی هنر دوست به نام فرانتس وولف مترنیخ تلاش می کنند که از گنجینه ها و دارایی های موزه لوور در جنگ حفاظت کنند...

لورن و سندی کاملاً شخصیت های متضادی دارند ولی نمی دانند که هر دو عاشق یک نفر هستند ...