یک زوج جوان تصمیم می‌گیرند برای ماه عسل به اروپا سفر کنند و داستان فیلم به اتفاقات و چالش‌های آن‌ها در این سفر می‌پردازد…

راه نینجا شدن (به انگلیسی: Road to Ninja: Naruto the Movie) نام پویانمایی سینمایی از سری پرطرفدار ناروتو و محصول کمپانی توهو (به انگلیسی: Toho Company) کشور ژاپن می‌باشد که به کارگردانی هایاتو دیت (به انگلیسی: Hayato Date) ساخته شده است. درون‌مایهٔ داستان ناروتو بیشتر دربارهٔ نینجاهای دارای قدرت‌های مافوق طبیعی و استفادهٔ آنها از چاکرا برای جنگیدن است. شخصیت اصلی این ماجرا نینجایی نوجوان و پر شر و شور به نام ناروتو اوزوماکی (به انگلیسی: Naruto Uzumaki) است که تلاش دارد توجه و احترام اطرافیانش را نسبت به خود جلب کند. بزرگ‌ترین آرزوی وی این است که روزی هوکاگه (بالاترین مقامی که یک نینجا می‌تواند در کونوها، وطن ناروتو به‌دست آورد) شود. این قسمت سینمایی نیز داستان نینجا شدن ناروتو را دنبال می‌کند که

اوتو فرانک » ( شیلدکرات ) ، که از اردوگاه‏ هاى مرگ نازى ‏ها زنده بیرون آمده ، به اتاق زیر شیروانى ‏شان در آمستردام برمى‏ گردد ، جایى که خانواده‏ ى یهودى او دو سال خود را از مأموران گشتاپو پنهان کرده بودند . « اوتو » دفترچه‏ ى خاطرات دخترش ، « آن » ( پرکینز ) را مرور مى ‏کند ...

بنجامین گیتس(نیکلاس کیج) و یان هو(شون بین) هردو جستجوگر گنج هستند آنها به دنیال گنجینه ملی هستند که سالها پیش به آمریکا آورده شده ودر جایی نامعلوم دفن شده است آنها به دنبال سرنخی برای نقشه گنج میگردند که با یافتن یک کشتی قدیمی در مناطق شمالی کانادا به آن سرنخ دست پیدا میکنند یان(شون بین) که دیکر به وجود بنجامین(نیکلاس کیج) احساس نیاز نمیکند تصمیم میگیرد با کشتن بنجامین خودش به تنهایی راه را ادامه دهد اما بنجامین به طرز معجزه آسایی نجات پیدا میکند وهمراه با شاگردش ریلی(جاستین بارتا) به دنبال گنج میگردند…

لنی سویج» (باسکو) دچار اختلال مشاعر شده است و تنها کسانی که می توانند از او نگه داری کنند دو فرزند میان سالش، «وندی» (لینی) و «جان» (هافمن) هستند که چندان علاقه ای به او ندارند. دیدارهای خواهر و برادر از پدرشان آن دو را در شرایط رویارویی با خاطرات گذشته شان قرار می دهد، شرایطی که به شناخت بهتری از خود می رسند...

لندن، سال 1897. وقتی خفاشی، اسباب بازی سازی به نام «فیلورشام» را می رباید، دختر پریشان خاطر او، «آلیویا»، تصمیم می گیرد از «کارآگاه بازیل» معروف کمک بگیرد…

داستان درباره داستی یک هواپیمای کوچک ملخی است که در آرزوی شرکت در مسابقات بزرگ بین هواپیماهاست اما فقط یک مشکل کوچک وجود دارد. داستی از ارتفاع می‌ترسد!

قرن بیست و سوم. گلوله ی عظیمی از گدازه ی مذاب با سرعتی بسیار، به طرف زمین حرکت می کند. اعلام می شود که برای نجات زمین باید چهار سنگ، نماد چهار عنصر اصلی را با عنصر پنجم که نیروی مثبت زندگی است و در قالب مسافری از دنیایی دیگر به نام «لیلو» (یوویچ) تجسم یافته، در هم آمیزند. و حالا راننده ی تاکسی نیویورکی، «کوربن دالاس» (ویلیس) وارد عمل می شود تا به «لیلو» کمک کند و …

سال 1939. «هاینریش هارر» (پیت)، کوه نورد قهرمان اتریشی و عضو حزب نازی برای فتح قله ای در هیمالیا به تبت می رود. اما نظامیان انگلیسی او و دوست کوه نوردش، «پتر آوفشنایتر» (تیولیس) را اسیر می کنند و به یکی از اردوگاه های اسرای جنگی در هند می فرستند. آن دو موفق به فرار می شوند و به لهاسا می روند و به «دالایی لاما» ی نوجوان (وانگچوک) پناه می برند...

وقتی که مادربزرگ آنا می میرد، آنا به آنچه که از خانواده کوچک خود باقی مانده بود بر میگردد، 10 سال بعد او با آنچه که از آن فرار می کرده مواجه می شود و…