دو برادر نوجوان تابستان را در خانه پدربزرگ متوفی خود می گذرانند و بیهوده منتظر مادر پرمشغله خود هستند و پول نقد کم می شود. برای بدست آوردن مقداری پول، خانه را به یک فروشنده مواد مخدر محلی اجاره می دهند.

یک جوان شکارچی شاگرد و پدرش برای کمک به پاک کردن آخرین بسته گرگ به ایرلند سفر می کنند اما همه چیز وقتی تغییر می کند که او با یک دختر آزاد روح از قبیله ای مرموز که شایعه شبانه تبدیل به گرگ می شود دوست شود.

آلمان،دهه 1920؛ دو خواهر خردسال مرگ والدین خود را با چشم می بینند. "لوت" برای ادامه زندگی نزد خاله ثروتمند خود در کشور هلند می رود و "آنا" در مزرعه عمویشان در آلمان کار می کند. این فیلم داستان آنها را در حالی که تلاش می کنند در کوران جنگ دوم به هم برسند را دنبال می کند...

کلر با پدر و مادر ثروتمندش در یک خانه لوکس در جنگل زندگی می کنند. او پسری هم سن خود را درحالی که خونریزی دارد در حیاط خانه خود می بیند. این پسر یک قاچاقچی مواد از افغانستان است،که بر اثر تیراندازی در هنگام حمل مواد به عنوان محموله زخمی شده است...

در سال 1857، یک آسیابان بیکار خانواده خود را به اقامتگاه های بدی منتقل می کند...

این فیلم 9 ماه از زندگی لوک ، مردی طلاق گرفته و پدر میرا هفت ساله را بررسی می کند. در وسط آماده سازی آپارتمان خود برای زندگی میرا با او ، لوک به سوالبارد ، مجمع الجزایری نزدیک قطب شمال می‌رود ، جایی که او تعطیلات را به بداهه می‌گذراند و...

پدری جامعه او را متلاشی می کند و جامعه ای عمیقا سرکوبگر را کشف می کند...

مارک ، یک سرگرم کننده مسافرتی ، برای عید کریسمس در حال بازگشت به خانه است وقتی ون او در وسط یک شهر تکان دهنده با ساکنان عجیب خراب می شود.

بازنشستگان نینا و مادلین برای چندین دهه عشق عمیق و پرشور خود را پنهان کرده اند ، اما پیوند آنها هنگامی مورد آزمایش قرار می گیرد که آنها ناگهان قادر به حرکت آزادانه بین آپارتمان های یکدیگر نباشند...

پس از ده سال در خارج از کشور ، کاترین به لوکزامبورگ برمی گردد تا دخترش آلبا را که مادرش کاترین الیزابت تربیت کرده جبران کند. سپس آلبا را می رباید و او را به سفر به دریاچه ای در شمال می برد...