راهزن گمنامی بنام فلین رایدر بطور اتفاقی از کنار برجی می گذرد که دختر زیبا با موهای بلندی بنام راپونزل در آن زندانی شده. راپونزل شاهزاده جوانی است که از کودکی در این برج زندانی شده. فلین او را عشق گمشده خود می داند و سعی در آزادیش دارد اما راپونزل که توسط مادر خود ...

فوریه 1999: موج جدیدی از قتل های وحشیانه چشم شیکی و دایسوکه، پسر عموی میکیا را که در سال 1995 به قتل رسید، جلب کرد.

آگوست 1995: میکیا برای اولین بار با شیکی در یک روز برفی ملاقات کرد.

داستان یک نوجوان شکارچی شیاطین که از قدرت های عرفانی خود برای بررسی رویدادهای ماوراء طبیعی استفاده می کند.

فصل پایانی باغ گناهکاران. پایانی بین میکیا و شیکی پس از هنرنمایی در "باغ گناهکاران: فصل 7"

ژانویه 1999: با آزاکا کوکوتو آشنا شوید. او قصد دارد علیرغم حضور زنی خطرناک به نام شیکی ریوگی، میکیا را به عنوان نامزد خود جلب کند. فقط یک مشکل وجود دارد ...

سپتامبر 1998: موجی از حوادث غیرعادی و خودکشی چندین دختر دبیرستانی غوغا کرد. آنها هیچ یادداشتی برای خودکشی به جا نگذاشتند و ظاهراً دلیلی برای خودکشی نداشتند.

ژوئیه 1998: میکیا فوجینو آسگامی گیج را پیدا می کند که در یک کوچه خمیده است و متوجه می شود که از درد در شکم خود رنج می برد. میکیا او را تا آپارتمانش همراهی می کند، جایی که او به خواب می رود. صبح روز بعد، میکیا متوجه فوج می شود...

ژوئن 1998: شیکی تجربه ای نزدیک به مرگ داشته است. او که از کما بیدار می شود، چیز بسیار مهمی را برای خود از دست داده است و خلاء بزرگی در روح او ایجاد می کند. خلائی که برخی از موجودات آخرت می خواهند از آن سوء استفاده کنند...

150 میلیون سال پیش، بیگانگان مختلف در هماهنگی زیر خدای زمین، الوهیم، زندگی می کردند. اما زمین در واقع در خطر است زیرا نقشه ای برای نابودی زمین توسط دهار که از سمت تاریک دانشگاه بود وجود داشت ...