« دسته : انیمه »
-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــان- دقیقه
-
رده سـنیTV-14
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگان
هانتر ( به معنی شکارچی ) فردیه که دور دنیا سفر میکنه و هر جور ماموریت خطرناکی که فکرشو بکنید انجام میدم . از دستگیر کردن مجرم ها گرفته تا کند و کاو و جستجوی سرزمین های ناشناخته به دنبال گنج . گون ( Gon ) پسر جوونیه که پدرش چندین سال پیش ، موقعی که یه هانتر بوده ، ناپدید شده . گون باور داره که اگه بتونه پا جای پای پدرش بزاره ، ممکنه یه روز بتونه دوباره بش بپیونده . بعد از اینکه گون 12 سالش میشه ، خونه رو ترک میکنه و ماموریت شرکت در آزمون " هانتری " رو امتحان میکنه . آزمونی که بخاطر پیشرفت کندی که آزمون دهنده داره و درصد بالای مرگش برای هانتر رسمی شدن حسابی معروف شده . گون با کوراپیکا که به عشق انتقام زندس ، با لوریو که میخواد در آینده دکتر بشه و با کیلوآ که قبلا یه آساسین سرکش بوده دوست میشه . و همین جور که ماموریت های سخت تری رو ، به عنوان یه هانتر ، پشت سر میزارن و با خطرات و تهدیدهای بیشتری رو به رو میشن رفاقتشون گسترده تر میشه.
-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــان- دقیقه
-
رده سـنیTV-PG
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگان
یوسوکه ( Yuusuke Urameshi ) ، یک جوان ولگرد ، پس از دیدن آخر خط زندگی اش هنگام تصادف با ماشین ، تلاش می کند که تبدیل به کاراگاه ارواح ( Spirit Detective ) بشود و دوباره به زندگی برگردد . او با کوابارا ( Kuwabara ) هم کلاسی اش و هی ای ( Hiei ) و کوراما ( Kurama ) که دو دیو قدرتمند هستند ، هم تیمی می شود تا دنیای ارواح و انسان ها را بهبود ببخشد . آنها هم چنین در مسابقات رزمی شرکت می کنند و قدرتهای خود را به نمایش می گذارند.
-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــان- دقیقه
-
رده سـنیTV-MA
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگان
فو یک پیشخدمت زن است که در قهوه خانه کار میکند. فو دو شمشیر زن با نامهای جین و موگن را نجات میدهد و با آنها برای پیدا کردن سامورایی که بوی گل میدهد میروند...
-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــان- دقیقه
-
رده سـنیTV-MA
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگان
داستان در مورد یک شکارچی شیطان به نام "دانته" است. او که خود نیمی انسان و نیمی شیطان است برای انجام ماموریتها از شمشیر مورد اطمینانش "ربلیون" و دو تفنگ خود، "اِبونی" و "ایووری"، کمک میگیرد. دانته صاحب و گردانندهی شرکتی به نام "شیطان نیز میگرید"(Devil May Cry) است، شرکتی که تخصصش شکار و کشتن شیاطین و حل مشکلات مربوط به آنهاست.
-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــان- دقیقه
-
رده سـنیTV-MA
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگان
"به ملکه Dekim خوش اومدید" این ها اولین کلمات مسئول باری هستند که با موهای سفید و نگاه سرد خودش دو مهمون که هنوز برای شما هویتشون آشکار نشده به مسابقه ی مرگ دعوت میکنه.... مسابقه ای برای رسیدن به تعادل یک طرف این مبارزه نجات و یک طرف دیگه مرگ انتظار دو مهمان را میکشه و تنها کاری که شما باید انجام بدید اینه که منتظر قضاوت نهایی Dekim بمونید...
-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــان- دقیقه
-
رده سـنیTV-14
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگان
یه روز پاییزی در سال 2046، هارویوکی برخوردی با زیباترین دختر مدرسه کورویوکیمه داره که باعث میشه زندگیش بعد از اون ملاقات عوض بشه. این پسر متوسط که اغلب توسط بقیه اذیت میشه با قطعه نرم افزاری که از کورویوکیمه به دست آورده میفهمه که دنیایی مجازی به نام Accel وجود داره.
-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــان- دقیقه
-
رده سـنیTV-14
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگان
یک سال از شکست شورشیان «سیاه» و مرگ طبیعی «زیرو» میگذره در منطقه ی 11، بریتانیا پایه ی آموزش اصلاحیه را گذاشته. جایی که اعضای گروه 11 تبدیل به نمادی از نیروی بی رحم شده اند که افکار شورشیان را سرکوب میکنند و جلوی هر شورشی در آینده را میگیرند. «للوچ» دانشجویی که کسی بهش بدگمان نیست، بدون توجه به گذشته ی سرکشش به عنوان زیرو، به صورت اتفاقی به توطئه ای در مورد زندگی خود و زندگی زن مرموزی که وی را «سی . سی » میشناسند، برخورد میکند. زنی که برایش شخصیت واقعی زیرو و هدف فراموش شده اش را آشکار میسازد. للوچ با حمله به مهاجمین و اعلام مجدد خویش به عنوان زیرو، عازم پایان دادن به چیزی میشود که خودش شروع کننده اش بود...
-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــان- دقیقه
-
رده سـنیTV-14
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگان
در دهم آگوست سال 2010 کشور ژاپن به دستور امپراتور بریتانیا مورد حمله نظامی قرار می گیرد قوای انگلیس با استفاده از رباط های جدیدی به نام Knightmare Frames که اخیرا تولید کرده اند موفق به اشغال کشور ژاپن می شود آزادی و حقوق مردم از آنها سلب می شود و به کشور اشغالی ژاپن نام منطقه 11 داده می شود . Lelouch پرنس انگلیسی است که بعد از کشته شدن مادرش بنا به دستور پدرش( امپراتور )که او را از خودش نمی داند به ژاپن فرستاده می شود تا شورشیان ژاپنی را سرکوب کند، Lelouch با خود عهد بسته که پدرش را به قتل رسانده و بریتانیا را نابود کند و انتقام مادرش را از قاتلان بگیرد او همچنین قصد دارد دنیایی جدید با قوانین جدیدی به وجود آورد که در این دنیا خواهرش Nunnally با خوبی و خوشحالی زندگی کند. Lelouch قدرتی دارد که به آن Geass اطلاق می شود نیروی مرموزی که به Lelouchاجازه می دهد تا هرکسی را که بخواهد تحت انقیاد خودش در آورد و هر دستوری که بدهد آن شخص بدون چون و چرا اجرا کند.
-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــان- دقیقه
-
رده سـنیTV-MA
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگان
در جهانی که انسانها با موجوداتی به نام یوما ، هیولاهایی که از شکم و رودهٔ انسانها تغذیه میکردند همزیستی مینمودند، یک سازمان بینام و سری سفارش ساختن جنگجویان نیمه انسان، نیمه یوما برای محافظت از انسانها در برابر یوماها در ازای دستمزد هنگفتی، میگرفت. کلیمورها به طور معمول یکدیگر را به این نام صدا نمیزدند، در عوض مردم این جهان بر اساس شمشیرهای بزرگ و بدون غلافشان به این جنگجویان لقب کلیمور «Claymore» را دادند. سرزمین آنها دارای 47 ناحیه بود که 47 جنگجو نیز برای هر ناحیه در نظر گرفته شده بود. کلیمورها بر اساس قدرت یوکی، قدرت بدنی، سرعت، هوش، حس تشخیص و رهبری رتبهبندی میشدند. رتبههای مبارزان با پیشرفتهایی که میکردند با سیر صعودی و نزولی همراه بود. کلیمور رتبه 1 قویترین، و شماره 47 ضعیفترین در بین تمام آنها بودند. داستان دربارهٔ یک مبارز کلیمور با رتبه 47، به نام کلر و تلاش او برای انتقام است. داستان در شهری کوچک که مورده حمله یوما قرار گرفته شروع میشود. کلر در آنجا با یک پسر خوش قلب، البته ساده به نام راکی آشنا میشود که در سفر او را همراهی میکند. با جلوتر رفتن داستان، کلر و راکی به یکدیگر وابسته میشوند اما هنگامی که کلر مجبور میشود با یک کلیمور سادیسمی به نام Ophelia مبارزه کند، از همدیگر جدا میشوند...
-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــان- دقیقه
-
رده سـنیTV-14
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگان
در سال 1972 یک دروازه هایپر گیت در سطح ماه کشف شد و بشر شروع به مهاجرت به مریخ و ساکن شدن در اونجا کرد. اما در آخر بذر جنگ کاشته شد...