«وودی»، عروسک کابوی که ستاره ی یک نمایش محبوب تلویزیونی در دهه ی 1950 بوده و حالا بازیچه ی پسر بچه ای به نام «اندی» است، گرفتار «آل» صاحب یک مغازه ی اسباب بازی فروشی می شود. «آل» می خواهد «وودی» را به یک موزه ی ژاپنی بفروشد. «باز»، یکی دیگر از عروسک های «اندی»، نیز تیم نجات تشکیل می دهد ...

سمارف ها، بعد از تعقیب و گریزی با موجودی شیطانی و درنده با نام گارگامل، وارد غاری ممنوعه می شوند، اما بعد از ورود به این غار، ناگهان سر از پارک مرکزی شهر نیویورک در می آورند. اکنون آنها باید راهی پیدا کنند که اولا به دهکده خود باز گردند، و بعد از آن با گارگامل هم روبرو شوند

داستان فیلم درباره یک ویروس می باشد که یک شهر را در بر می گیرد در این بین یک فرد شجاع قصد جلوگیری از ان را دارد و ...

زمانی که کنترل ترافیک هوایی یک فرودگاه به هم میریزد ، یک کنترل کننده هوایی سابقه دار وارد عمل شده تا اوضاع را به حالت اول برگرداند...

این فیلم در ادامه سری فیلم های جنگ ستارگان اتفاق می افتد و دقیقا 30 سال بعد از فیلم «بازگشت جدای» رخ می دهد...

باگز بانی به همراه لولا بانی تصمیم می گیرند به نیویورک و پاریس سفر کنند تا اختراعی جدید که قادر است آنها را نا مرعی کند را پیدا کنند و ...

اولین خانواده ماقبل تاریخ به یک سفر طولانی برای کشف ناشناخته ها و دنیای خارق العاده می روند و ...

قسمت چهارم فیلم « مرد عنکبوتی » مربوط به پیشینه این شخصیت می باشد و در آن پیتر پارکر که در بچگی توسط پدر و مادرش رها شده ، مدارکی را می یابد که برای او روشن می کند چرا پدر و مادرش او را در بچگی رها کرده اند. وی در در ادامه با دکتری آشنا می شود که در سالهای دور شریک پدرش بوده اما...

هریِ نوجوان برای گذراندن تعطیلات به همراه پدرش به آفریقا سفر کرده و در آنجا با دختری به نام نونی و جوانی بومی به نام گابو آشنا می‌شود. در آفریقا شکارچیان غیرمجاز اقدام به شکار فیل و قاچاق عاج آن‌ها . والدین هری و نونی از این ماجرا خبردار شده و توسط شکارچیان کشته می‌شوند...

بعد از نابودی منطقه ی دوازده و فرار کتنیس و دوستانش از دست کاپیتول، آن ها به منطقه ی سیزده می روند که در زیر زمین جای گرفته شده. جنگ و شورش در منطقه های دیگر بر علیه کاپیتول بالا گرفته و تنها امید و سمبل مردم کتنیس است که به عنوان ماکینجی (مرغ مقلد) باید زنده بماند، اما کتنیس هدف های دیگری هم دارد که یکی از آن ها نجات پیتاست...