یک هوش مصنوعی سرکش پسر لبران جیمز بازیکن بسکتبال مشهور را می رباید ، که پس از آن مجبور است برای پیروزی در یک بازی بسکتبال با Bugs Bunny کار کند...

داستان فردی دوست داشتنی و سرسخت به نام کوین که پس از کشته شدن بهترین دوستش بر اثر حمله کوسه، تیمی را جمع آوری می کند تا به مقابله با حمله کوسه ها بپردازند.

در این مستند به یک کشتی بنام سولتانا میپردازیم که بروی رودخانه آتش گرفته و منفجر شده و بیشتر مسافرانش که اکثرا سرباز بودن کشته میشوند .

هشت پایی به نام (دیپ) ، در تلاش است تا دوستان خود را از اتفاقی که برایشان افتاده ، نجات دهد و برای نجات آنها باید به شهر آدم‌ها برود، اما …

داستان این فیلم درباره یک ایموجی (شکلک) چندگانه میباشد که عازم سفری می‌شود تا شاید بتواند خود را تبدیل به یک شکلک معمولی کند ولی...

اسمورفیت و برادرانش در جنگل های ناشناخته به دنبال دهکده اسمورف ها که در افسانه ها آمده میگردند تا قبل از انتقام گارگامل آن را بیابند و در ...

کوآلایی به نام "باستر" بهترین دوستش را به استخدام در می آورد تا با کمک او کسب و کار تئاترش را به وسیله میزبانی یک مسابقه آوازخوانی رونق بخشد. اما…

باگز بانی به همراه لولا بانی تصمیم می گیرند به نیویورک و پاریس سفر کنند تا اختراعی جدید که قادر است آنها را نا مرعی کند را پیدا کنند و ...

داستان انیمیشن پیش در آمد انیمیشن "من نفرت‌ انگیز از سپیده دم زمان" شروع می‌شود. "مینیون‌ها" که در ابتدا موجودات تک سلولی بودند، در طول سال‌ها و قرن‌ها تکامل پیدا کردند و در تمام این مدت هدفشان این بوده است تا به نفرت انیگزترین استادان خدمت کنند. مینیون‌ها که به طور مداوم در نگه داشتن استادان خود از" تی رکس" گرفته تا "ناپلئون" ناموفق هستند، خود را بدون استاد می‌بینند که این باعث افسردگی شدید آنان می‌شود. اما یک مینیون با نام "کوین" نقشه‌ای در سر دارد، او به همراه دوستانش "استوارت" و "باب" سفری طولانی را آغاز می‌کند تا استادی شیطانی را برای خدمت کردن به او بیابد. این سه نفر در سفری هیجان انگیز قرار می‌گیرند که در نهایت آنها را به سوی استاد بعدی خود یعنی "اسکرلت اورکیل" (ساندرا بولاک) هدایت می‌کند، "اورکیل" اولین تبهکار مؤنثی است که به این درجه رسیده. آنها از قطب جنوب تا نیویورک 1960 سفر می‌کنند، که سفرشان در نهایت به لندن ختم می‌شود، جایی که آنها باید با بزرگترین چالش خود روبرو شوند: نجات دادن گونهٔ مینیون‌ها از نابودی...

آنا دختر تنهایی است که از خانواده خودش دور شده و به نورفولک فرستاده شده تا با خانواده پیر خانم و آقای پگ زندگی کند. او هیچ دوستی ندارد. یک روز بر روی تپه های شنی دختری بنام مارنی را ملاقات می کند، کسی که ظاهرش با باطنش تفاوت دارد و...