"شوریک" ساده لوح در جستجوی افسانه های محلی به قفقاز سفر می کند. اما در عوض او با دختری زیبا آشنا شده و درگیر ماجراهای دیگری می شود و...

گوب، جوانی می باشد که در حال سپری کردن تابستانی بسیار طولانی و گرم در مناطق روستایی نورفولک است. او اخیراً با یک راننده که قصد دارد توجه مادرش را جلب کند به مشکل برخورده است و از سویی عاشق یک کارگر مزرعه خارجی شده است...

آشپز فرانسوی بنام ژاک بتازگی از زندان آزاد شده است. او یک فرد وسواس می باشد که می خواهد گذشته اش را فراموش کند و برای آشپز بزرگ بریتانیایی، ویکتور الوود کار کند. او می داند که ویکتور قبلاً با مادرش رابطه داشته و حتی ممکن است پدر او باشد...

تعدادی از دانشجویان، پس از فارغ التحصیلی از کالج، دست به هیچ کاری نمی زنند جـز گفتگو های بامزه از دوران دانشجویی و مرور خاطرات آن...

داستان در مورد شخصی است که پس از نادرست بودن گزارش مرگش تصمیم می گیرد تا نقشه ای را که در ذهن دارد، عملی کند، اما خبرنگاری وارد زندگی او می شود و...

سال 1690 . « دانیل » ( کلاوى ) و دخترش ، « جنیفر » ( لیک ) به جرم جادوگرى در آتش سوزانده مى ‏شوند. اما آن دو پیش از مرگ ، « خانواده‏ ى وولى » را ، در عوض ستم‏شان ، نفرین مى‏ کنند و به این ترتیب پس از آن مردان خانواده ( همه با بازى مارچ ) دیگر روى خوشبختى نمى ‏بینند...

در سالگرد پایان جنگ جهانی دوم، برای اینکه صلح در مناطق بیشتری از اروپا گسترش پیدا کند، شاهزاده الیزابت و مارگارت اجازه دارند تا همراه با بقیه عموم این مناسبت را جشن بگیرند. این جشن برای آنها پر از هیجان و خطر است اما برای اولین بار قرار است طعم واقعی عشق را بچشند...

جف و آن دو دوست صمیمی و همکار هستند که رابطه آنها به طور غیرمنتظره ای عاشقانه می شود. حالا آنها در پی تغییر این وضعیت می خواهند تابستانی سرشار از س.ک.س و الکل را تجربه کنند...

"گیل" و" لانا" ازدواج کرده و مزرعه ای در موهاوک ولی راه انداری می کنند. اما جنگ داخلی آغاز شده و آنها توسط سرخپوستان تهدید می شوند و ...

قسمت‏ اول : بولوار جنایت ، پاریس ، سال 1840. « گارانس » ( آرلتى ) ، زنى اغواگر ، که از بودن با « لاسه‏ نر » ( هران ) دل‏زده شده ، توجه « دوبورو » ( بارو ) ، بازیگر تیاتر ، را به خود جلب مى‏ کند. قسمت دوم : مرد سفیدپوش. پاریس ، سال 1847. « دوبورو » به بازیگرى مشهور بدل شده و پس از ازدواج با « ناتالى » ( کازارس ) صاحب پسرى شده است. اما « گارانس » که به تازگى از سفر بازگشته ، مخفیانه به دیدن « دوبورو » مى‏ رود.