جنگ جهانى دوم، سال 1944. » ژنرال دوایت د. آیزنهاور « ( گریس ) تصمیمى حیاتى مى ‏گیرد که نیروهاى متفقین در ششم ژوئن به اروپا حمله کنند...

داستان آندره منارد، یک بوکسور آماتور جوان آینده‌دار از یک پس‌زمینه فقیر است که توسط ویکتور لو گارک، حرفه‌ای سابق راهنمایی می‌شود، و مسیر شغلی‌اش زمانی که عاشق کورین ثروتمند می‌شود، دچار سردرگمی می‌شود.

قسمت‏ اول : بولوار جنایت ، پاریس ، سال 1840. « گارانس » ( آرلتى ) ، زنى اغواگر ، که از بودن با « لاسه‏ نر » ( هران ) دل‏زده شده ، توجه « دوبورو » ( بارو ) ، بازیگر تیاتر ، را به خود جلب مى‏ کند. قسمت دوم : مرد سفیدپوش. پاریس ، سال 1847. « دوبورو » به بازیگرى مشهور بدل شده و پس از ازدواج با « ناتالى » ( کازارس ) صاحب پسرى شده است. اما « گارانس » که به تازگى از سفر بازگشته ، مخفیانه به دیدن « دوبورو » مى‏ رود.

در پایان قرن پانزدهم میلادی، دو شاعر به نام های "گیلز" و "دومنیک" از ناکجا به قصر "بارون هیگوئس" می روند. در این بین "گیلز" دختر بارون را تحت تاثیر خودش قرار می دهد و ...

"مارسل" به عنوان دستیار در یک جواهرفروشی کار می کند که دختر رئیسش "رنه" به او ضربه می زند ...

« فرانسوا » ( گابن ) ، کارگر ریخته گرى به « کلارا » ( آرلتى ) دل مى‏ بندد و « والنتن » ( برى ) را که ادعا مى‏کرده پدر او است ( اما در واقع عامل فساد و بدبختى افراد بسیارى بوده ) مى‏ کشد.

"رنه" و "پییر" ، زوجی جوان ، یک اتاق در هتلی در پاریس می گیرند . آنها قصد دارند با هم خودکشی کنند ، اما پس از شلیک "رنه" به خود ، "پییر" ترسیده و پا به فرار می گذارد و ...

سه راوی (نویسنده فرانسوی ژان مارتین، فرانسوی سلطنتی انگلیس و کاپلان پاپ) داستان هفت مروارید مشابه را شرح می دهند ...