ده سال از زمان فیلم اول میگذرد و مناطق آلوده به سرتاسر جهان گسترش پیدا کرده . در خاور میانه جنگی جدید آغاز می شود و در همین حین هیولاها در آن منطقه شروع به تکثیر می کنند و...

داستان فیلم در مورد گروهی است که درگیر یک ماجرای دزدیِ الماس می شوند که بسیار خطرناک و مرگبار می باشد و…

مونتانا، سال 1910، «نورمن» (شفر) و «پل» (پیت)، پسران نوجوان خانم و آقای «مک‌لین» (بلتین و اسکریت) بر طبق اصول و قوانین کلیسای پرسبیتری بزرگ شده‌اند. آنان ضمناً یاد گرفته‌اند که عاشقانه، ماهیگیری با قلاب را دوست داشته باشند و در رودخانهٔ محلی، ماهی بگیرند. سال‌ها بعد نورمن، برادر بزرگتر جنگلداری می‌خواند و پل، نجات غریق می‌شود. با گذشت زمان بین دو برادر فاصله می‌افتد ولی عشق به ماهیگیری هر از گاه آنان را به هم می‌رساند.

«هانا» (فارو) که با «الیوت» (کین) ازدواج کرده، قبلا همسر «میکی» (آلن)، بوده است. «لی» (هرشی) و «هالی» (ویست) خواهران «آنا» هستند. «الیوت» مدتی با «لی» رابطه برقرار می کند و «هالی» به زندگی «هانا» که ظاهرا بی عیب و نقص است حسادت می ورزد. «میکی» نیز نگران این است که در اثر تومور مغزی بمیرد. سرانجام «هانا» و «الیوت» دوباره به هم نزدیک می شوند، «لی» با جوانی آشنا می شود و «هالی» و «میکی» نیز یکدیگر را پیدا می کنند...

دو گروه ورزشی اسکیت بورد برای نشان دادن برتری خود نسبت به دیگری با هم رقابت دارند، اما یکی از اعضای گروه عاشق خواهر رقیب خود می‌شود و…

یک زن ایتالیایی نا امیدانه به دنبال شوهر خود می گردد ، سربازی که در میدان های جنگ روسیه بوده و مانند پنجاه هزار سرباز دیگر در جنگ جهانی دوم گمشده فرض می شود...

"جیسون استیلول"یکی از بزرگترین طرفداران "بروسلی" با مهارتهایی که بدست می آورد به سیاتل سفر میکند تا با گروه تبهکار بزرگی که سردسته آنها استاد هنرهای رزمی "ایوان" است مبارزه کند...

تکه های یک شهاب سنگ عجیبب بعد از برخورد با آب یک منطقه بزرگ شده و ساکنان منطقه را تهدید می کنند...

تاکاتوشی در دانشکده‌ی هنر مشغول درس خواندن است، روزی در قطار به سمت دانشکده درحال حرکت است تا اینکه ایمی را می‌بیند و در نگاه اول عاشقش می‌شود، او عزم خود را جزم می‌کند تا عشقش را به ایمی بگوید، آنها با یکدیگر قرار می‌گذارند و روزهای خوبی رو سپری می‌کنند تا اینکه ایمی رازی را برای تاکاتوشی برملاء می‌کند…

داستان درباره تعطیل شدن یک کارخانه شکر در موریس ( کشوری در آفریقا ) میباشد و مارکو و دوستانش که باید پس از آن بسختی امرار معاش کنند و ....