داستان فیلم درباره دو پسر اهل شیکاگو است که تلاش می کنند در راه رسیدن به لیگ حرفه ای بازیکن تیم بسکتبال کالج شوند...

پلیس نیویورک موج انبوهی از گزارشات را در مورد یک سوسمار پرنده که بر روی پشت بام های نیویورک پرسه می زند را دریافت می کند. آنها فرض می کنند که ممکن است مارمولک مردم را بخورد. در این بین یک پیانو زن سابق که از کار خود بیرون رفته است، تنها کسی است که لانه ی این هیولا را می شناسد و قصد دارد او را به تله بیندازد. اما آیا او موفق می شود یا طعمه‌ی سوسمار پرنده می شود؟! …

تنسى، اوایل دهه‏ ى 1930. مقامات ایالتى قصد دارند در زمین‏ هاى اطراف دره ‏اى سد بسازند و لازمه‏ ى این کار تخلیه‏ ى منطقه از ساکنانش است. » چاک گلاور « ( کلیفت ) مأمور این کار مى‏ شود. ناخوشایندترین بخش وظیفه‏ ى او، تخریب خانه‏ ى » الاگارت « ( وان فیلت ) بیوه زن 80 ساله است...

جی (میکا مونرو) دختر نوجوانی است که مثل بسیاری دیگر از هم سن و سالانش، درگیر کنجکاوی های دوران بلوغ می باشد و این کنجکاوی را با پسری به نام هیو (جک ویری) به اشتراک می گذارد. اما پس از این اتفاق، جی همواره حضور یک نیروی ناشناس را در اطراف خود حس می کند که قصد آسیب رساندن به وی را دارد...

فیلم، داستان چند دوست صمیمی را نشان می دهد که پس از عروسی Elise در شب عید ، دوستان او نیز تصمیم میگیرند دوست پسرهایشان را متعهد و تست کنند و در این راه با چالش های جدیدی مواجه می شوند که …

یک مرد جوان به دلیل مسائل شخصی، کشور آمریکا را ترک کرده و به ایتالیا می رود که در آنجا جرقه‌ی عشقی بین او و یک زن که راز خطرناکی را با خود حمل می‌کند، به وجود می آید...

زنبور کوچکی به نام مایا، به زنبورهای بزرگ که بیرون از علفزار زندگی می‌کنند، بی اعتماد است. یک روز ژله رویال دزدیده می‌شود و همه به زنبورهای بزرگ مشکوک می‌شوند و مایا را همدست آنها می‌دانند. تنها دوست همیشگی مایا یعنی ویلی است که در کنار او می‌ماند. حال آن ها سفر طولانی به کندوی زنبورهای بزرگ دارند تا ثابت کنند بی‌گناه هستند…

"مایک مکس" یه تولید کننده در هالیوود است که به لطف فیلمهای اکشن بی رحمانه و خونی، قدرتمند و ثروتمند می شود. همسرش "پیج"، که "مایک" او را نادیده گرفته است، در نزدیکی جدایی از وی می باشد. از قضا "مایک" توسط دو راهزن ربوده می شود، اما فرار می کند و در خانواده باغبان مکزیکی اش برای مدتی مخفی می شود و...

اقتباسی از رمان معروف “خشم و هیاهو” نوشته ویلیام فاکنر که روایت فروپاشی خانوادهٔ کامپسون از چهار نگاه مختلف است

در اوایل قرن بیستم، تعدادی از متهمان هنگام جابجایی موفق به فرار شده اند و یکی از آنان "زک پروو" است که در اواخر قرن نوزدهم به زندان فرستاده شد.او به همراه شش نفر دیگر فرار می کند تا انتقامش از کلانتری که او را دستگیر کرده و مسئول مرگ همسرش است بگیرد...