این سریال ماجرای زندگی دو برادر است که در کودکی طی حادثه وحشتناکی مادر خود را از دست داده و پدرشان را هم گم کرده اند. حالا که به دو جوان رعنای معاصر تبدیل شده اند و شهر به شهر دنبال پدرشان می گردند. آن دو در مسیرشان مرتب با حوادث فراواقعی روبرو می شوند که هیچ توضیح علمی ندارند. این دو باید بر تمام دشمنان – اعم از ارواح و اجنه و شیاطین و قاتلان روانی و دیوانه های گوش به فرمان اهریمن – فائق آیند و خیر و سلامت و نیکی را حفظ نمایند...

داستان بندیکت استون و همسرش امیلیا که پس از 10 سال از هم جدا شدند ، در تلاش برای بچه دار شدن ناموفق بود...

کریستی سیمونز، وکیل دادگستری، یک نبرد حقوقی را آغاز می کند تا بتواند برای ساکنان محلی یک مسیر دوچرخه سواری را تأیید کند. وقتی بیل، یک دامپزشک محلی، به او اطلاع می دهد که سگی به نام جیجت به خانه نیاز دارد، کریستی موافقت می کند. کریستی در حالی که در حال پیاده روی جیجت است، با کیت آموس، وکیلی که مأموریتی از سیاتل دارد، ملاقات می کند، در حالی که او در حال پیاده روی سگ دوست داشتنی خود، سایمون است. کیت بلافاصله با کریستی مورد ضرب و شتم قرار می گیرد، واکنش خوشایند اولیه او نسبت به او زمانی که متوجه می شود که او وکیل مخالف او در پرونده خط دوچرخه است، ترش می شود.

اولیویا و برایان با تعجب متوجه می شوند که عاملین اصلی یک موفقیت بزرگ هستند.آنها باید احساسات خود را کنار بگذارند تا عروسی بهترین دوستان خود را نجات دهند...

با پیروی از سوزان مک براید و سه دختر خوانده‌اش، به نظر می‌رسد که زمان بسیار خوبی برای یک گردهمایی خانوادگی است، اما خواهران هر کدام با چالش‌های منحصربه‌فردی دست و پنجه نرم می‌کنند که این موقعیت خاص را تهدید می‌کند.