کلاریس دختری است که همیشه در ذهن خود از پدرش قهرمان سازی کرده ولی یک سوال مهم دارد و آن این است که چرا پدرش در لیبی با چند سیاستمدار فاسد همکاری کرده و ....

یک رقاص حرفه ای سابق قصد دارد برای کمک به یک بازیکن هاکی از باله استفاده کند تا بتواند به روی یخ ( صحنه ) بازگردد ....

یکشنبه صبح ها داستان نهایی یک خانواده جنوبی است که بر طوفان های زندگی غلبه می کند. از دید یک زن سیاه پوست گفته شده ، قهرمان ما ، یکشنبه ، ما را به سمت نابسامان و در عین حال قلبش گرم می کند ...

وقتی تیمی از دانشمندان در آستانه دستیابی به موفقیت پزشکی به طرز مرموزی به قتل می رسند ، دو مامور باید از بازمانده باقیمانده محافظت کنند در حالی که تلاش می کنند نقشه پشت ترورها را باز کنند.

دوقلوهای برادر یک شب جهنمی را در مسافرخانه ای دورافتاده می گذرانند که پدرشان از همان شبی که به دنیا آمدند ناپدید شد...

پایتخت امپراتوری، 1930. گروه عجیبی از مردم که جعبه آلات موسیقی را حمل می کردند در ایستگاه توکیو فرود آمدند. آنها را "جیگرها" می نامند که برای شکار خون آشام ها آمده اند. در میان آنها، مرد جوانی با آرامش و تو ایستاده بود

یک داستان عاشقانه مدرن در آینده ای نزدیک اتفاق می افتد که در آن یک ساختمان هوش مصنوعی از احساسات انسانی نیرو می گیرد. به دلیل نقص نرم افزاری، عاشق یک دختر واقعی می شود، از ساختمان به بدن یک مرد واقعی فرار می کند و سعی می کند عاطفه او را جلب کند.

مردی که در یک داروخانه به عنوان یک شغل نیمه وقت برای کمک به وضعیت مالی خود کار می کند، متوجه می شود که پدرش توسط یک وحشی وحشی نابود شده است و به دنبال انتقام از او بوده است، سپس یک دنیای مالیخولیایی جنایت را باز می کند!

نمایش شرایط پیش بینی نشده رابطه پرشور میان افراد عاشق به هم نرسیده را تهدید می کند.

این داستان شیوا است که به دنبال عشق و کشف خود می رود. در طول سفر، او باید با نیروهای شیطانی زیادی که وجود ما را تهدید می کنند، روبرو شود.