این فیلم ماجرای زندگی «کنت رچستر»، شاعر قرن هفدهم که یک عیاش بوده است را بازگو میکند...

«ناخدا باربوسا» (راش) کشتی «ناخدا جک اسپارو» (دپ) به نام «مروارید سیاه» را در اختیار می گیرد و بعدا به شهر پورت رویال حمله می برد و «الیزابت سوان» (نایتلی) دختر فرماندار (پرایس) را می رباید. «ویل ترنر» (بلوم) دوست دوران کودکی «الیزابت» با «جک» متحد می شود تا «الیزابت» را نجات دهند و «مروارید سیاه» را دوباره به چنگ آورند. اما نفرینی باعث شده «باربوسا» و خدمه اش برای همیشه در پرتو هر نور مهتابی به اسکلت هایی زنده تغییر شکل یابند...

نیویورک، سال 1950. مردی جوان بنام «تام ریپلی» (مت دیمون) به اروپا فرستاده می شود، تا در ازای گرفتن هزار دلار، یک پسر میلیونر خوش گذران بنام «دیکی گرین لیف» (جود لا) را به خانه‌اش، یعنی آمریکا باز گرداند. اما وقتی که نقشه اش با شکست مواجه می شود، دست به اقداماتی دور از انتظار می زند.

قرن ها قبل ، در زیر شن های مصر باستان ، شاهزاده ای دفن شده بود. مقبره او به طور ابدی نفرین شده بود تا کس دیگری از قدرت های شیطانی او آسیب نبیند ...

داستان سریال در یک آژانس استعدادیابی در لندن اتفاق می‌افتد که در آن عوامل تلاش می‌کنند تا مشتریان خود را راضی نگه دارند و کسب و کارشان را پس از مرگ ناگهانی بنیانگذارشان، حفظ کنند.

داستان یک شوی تلویزیونی و عوامل آن که کمک میکند مردم آمریکا صبح ها از خواب بیدار شوند .

سه داستان متفاوت از سه زن که در دهه های مختلف زندگی میکنند ، اولی یک زن خانه دار در دهه 60 ، دومی یک زن ثروتمند مقتدر در دهه 80 و سومی یک وکیل در سال 2019 است و هریک با راز هویت خود برای ازدواج سروکار دارند...

داستان این سریال در مورد "مونا" می باشد که با همسرش در لندن زندگی می کنند. زندگی خانوادگی آنها هنگامی که برادر "مونا" به طور وحشیانه در حالی که برای خیریه پزشکی در خارج از کشور کار می کند، کشته می شود، نابود می شود...

داستان این سریال در مورد یک کمدین جوان و با استعداد آفریقایی آمریکایی است که سعی دارد در بین بزرگان هنر کمدی عرض اندام کند...