...

اواخر قرن هجدهم. در شهری جنگ زده، گروه تیاتری «هنری سلت» (پاترسن) مشغول اجرای ماجراهای «بارون مونچهازن» است. ناگهان سروکله ی آدم عجیبی (نویل) پیدا می شود که ادعا می کند «مونچهازن» واقعی است. اهالی شهر به او کمک می کنند تا گروه چهار نفره اش را بیابد و مانع از حمله ی نهایی ترک ها شود...

فیلمرداری فیلم "می توانم پاملا را معرفی نمایم" شروع می گردد. در این بین اتفاقات زندگی عوامل فیلم به شکل موازی در پروسه فیلمبرداری نیز نمایش داده می شود ...

فیلم اتفاقات زندگی "سنت فرانسیس" پیش از صحبتهایش با پاپ و دوستی اش با "سنت کلیر" به تصویر می کشد...

"نورا" دختر جوانی که به رم آمده است، به شکلی اتفاقی شاهد قتلی که توسط قاتل سریالی که مدت هاست تحت تعقیب است می شود. و وقتی پلیس از او درخواست می کند در پیدا کردن قاتل به آنها کمک کند، او به هدف بعدی قاتل تبدیل می شود و...

در ایتالیا که توسط نازی ها اشغال شده است ، یک پزشک محلی ، که یک مبارز مقاومت است ، بمبی را برای کشتن آلمانی ها منفجر می کند اما وقتی آلمان ها تهدید می کنند در صورت عدم تسلیم مقصر ، 300 گروگان ایتالیایی را اعدام می کنند ، با یک معضل اخلاقی روبرو هستند...

"باراباس" (کوئین) مجرمیست که "پونتیوس پلیت" (کندی) در روز عید با تحریک مردم او را آزاد کرد تا "مسیح" مصلوب گردد و...

"سلیلا" از رم به زادگاه خود تورین می رود تا سالن زیبایی جدید تاسیس کند.در شب اول زنی که در اتاق کناری او اقامت دارد به دلیل مصرف زیاد قرص اوردوز می کند.او به زن و سه دوست ثروتمندش آشنا می شود و...

« کرک ادواردز » ثروتمند ( استیونز ) از کارگردان فراموش شده ، « هرى داوز » ( بوگارت ) مى‏ خواهد که با شرکت « ماریا وارگاس » ( گاردنر ) ، رقاصه‏ ى کلوب شبانه‏اى در مادرید ، فیلمى بسازد . « ماریا » که از « هرى » خوشش مى‏ آید و از « کرک » متنفر است ، سرانجام با کنتى به نام « وینچنتسو » ( براتزى ) ازدواج مى‏ کند ...

در سال 1930، "ماریا" و خواهر کوچکترش "نورا" بعد از کشته شدن پدرشان به لندن فرار می کنند. هفت سال بعد، در سفری به پاریس، "ماریا" با "لوئیس"، عشق سابق خود که نقشه ترور دیکتاتوری را در سر دارد برخورد می کند و...