ماجرا درباره دو ارتش به رهبری اژدها است ، که نبرد بین خود را به لس آنجلس می‌کشانند . در این بین ، وابستگی تاریخی یک زن جوان بیمار به نام (آماندا بروکس) و یک گزارشگر (جیسن بر) تنها چیزی است که می‌تواند آرامش را بار دیگر به زمین بازگرداند ...

بعد از واقعه ای که نزدیک بود به قیمت جان مادربزرگ پاکوچک تمام شود او درس هایی از زندگی یامیگیرد که به آن خردمندی میگویند و بهمراه دوستانش به دره بزرگ میرسد و ...

نیک مردی است که منتظر دست سرنوشت است تا با رساندن همسری زندگیش را دگرگون کند و در این میان او باید دنبال شخصی بگردد تا بجای پدرش نقش بابانوئل را ایفا کند ....

"تام گوتری"، معلم تاریخ دبیرستان میباشد، وقتی که همسرش او را ترک می کند او با مشکلات بزرگ کردن دو پسرش مواجه می شود ...

«دیو بازنیک» (سندلر) تاجر خونسرد و آرامی است که پس از یک سلسله سوء تفاهم های غریب محکوم می شود که یک دوره ی روان درمانی «مهار کردن خشم» را بگذراند. دیری نگذشته که «دیو» خود را با «دکتر بادی رایدل» (نیکلسن)، روان درمان گری معروف رودررو می بیند...

این سریال داستان کارآگاهی به نام ویک مکی رو روایت میکنه که گروه ضربتی 4 نفره رو فرماندهی میکنه.اما این گروه یک گروه عادی پلیس نیست.اونها خودشون قوانین رو زیر پا میذارن تا قانون رو اجرا کنن! برای بالا بردن آمار دستگیری دست به هر کاری میزنن.براشون مهم نیست با متهم چطور رفتار بشه. فقط دستگیر شدن خلافکارها مهمه...

یک دکتر باهوش اهل بوستون که به شغل خود مشغول هست و دکتر جوردن مشکلات را حل میکند ...

سریال در مورد یه دکتر یا پزشک خانواده که دفتر کارش توی یه محله پایین و فقیر هست. این دکتر که اسمش “بکر” هست، آدم بد اخلاق و بدعنق و بدقلق و کم صبریه و دائم به همه چی ایراد میگیره و غر میزنه. کلا هم 2 تا دوست داره یکیشون که یه دختره که یه کافه قدیمی رو اداره میکنه و بکر صبحانه و ناهارش رو اونجا میخوره دوست دیگرش هم یه مرد نابینا هست که بغل همون کافه،دکه روزنامه فروشی داره هرروز صبح بکر به این کافه میره،قهوه میخوره و سیگارش رو میکشه بعد میره سرکار. سریال حوادث اطراف این فرد رو نشون میده و نظریات “بکر” و غر زدنهاش و برخوردش با موضوعات مختلف رو بیان میکنه.

این سریال کمدی پر از اتقاقات خنده آور هست. چارلی (که بعدا به جای مقام مایک می نشیند) معاون شهردار نیویورک هست. و گروه این معاون (چارلی) باید جلوی کارهای بی عقلی چارلی را بگیرند تا در مقابل رسانه ها و حضار شرمنده نشوند …