در جنگ برای سیاره میمون‌ها، سزار و ارتش میمون‌ها ، وارد یک درگیری تحمیلی و مرگبار با ارتش انسان‌ها به رهبری کولونلی بی‌رحم می‌شوند و به دنبال تلفات غیر قابل تصور ارتش میمون‌ها، سزار در کشاکشی نزدیک با غریزه تاریک خود، جهت گرفتن انتقام گونه میمون‌ها آماده می‌شود ...

پنج سال است که از وقوع جنگ میگذرد که در این جنگ 85 درصد از کل جمعیت جهان از بین رفته اند و جهان دچار بحران شدیدی شده است و هرکس به فکر جان خود است و هنوز اکثر شهر های بزرگ وجود دارند و…

یک ستاره ی دنباله دار از نزدیک زمین عبور می کند و میدان مغناطیسی زمین را مختل می کند.

فیلم روزی که زمین از حرکت باز ایستاد، که بازسازی مجدد فیلمی با همین نام از سال 1951 است، زمانی اتفاق می افتد که دروغگویی و جنگ سراسر زمین را فرا گرفته است و یک موجود بیگانه بنام «کلاتو» (کینیو ریوز) به همراه رباتش گورت، از سیاره ای دیگر ماموریت می یابد تا به مردم زمین هشدار دهد که جنگهای زمینی نظم کهکشان را به هم ریخته است و اگر دست از این کار برندارند و بایکدیگر دوست نباشند سیاره زمین توسط دیگر سیاره ها نابود خواهد شد. کلاتو در زمین با پسر بچه ای به نام «باب» (جیدن اسمیت) دوست می شود که مادر او هلن (جنیفر کانلی) به کلاتو که تحت تعقیب است کمک می کند.

«مک لاکلین» (کیج) و «جیمنو» (پنیا) در بین پلیس هایی بودند که پس از حمله به برج های مرکز تجارت جهانی، تلاش کردند مردم را از آن عمارت ها بیرون بکشند. وقتی برج ها فرو ریخت، «مک لاکین» و «جیمنو» هر دو در طبقه ی پنجم بودند و هر دو جزء آخرین آدم هایی بودند که زنده از لابه لای ویرانه های برج ها بیرون کشیده شدند.

وقتی «انسان جهش یافته»ای به نام «نایت کراولر» (کامینگ) سوء قصدی نافرجام علیه رئیس جمهور (اسمیت) انجام می دهد، «پروفسور زیوئر» (استوارت) و مدرسه ی مخصوص جوانان استثنایی اش مظنون شناخته می شوند. اما پیش از این که «افراد ایکس» از خود رفع اتهام کنند، گروهی به رهبری «ویلیام استرایکر» خبیث (کاکس) به مدرسه هجوم می آورند...

یک مامور FBI و یک مامور DIA ، وظیفه نابودی یکدیگر را دارند . اما متوجه می شوند که دشمن بزرگتری وجود دارد که ...

سه خانواده ربوده شدن توسط بیگانگان را طی یک دوره پنج دهه ای تجربه می کنند...

زندگی شهری دو خواهر پس از کشته شدن مادرشان وارونه می شود و مجبورن میشوند به همراه پدرشان به یک منطقه روستایی بروند ...

زنی به نام «لیبی» (جاد) به اتهام قتل همسرش، «نیک» (گرین وود) محکوم به شش سال زندان و پرداخت دو میلیون دلار بیمه ی عمر او می شود. اما «لیبی» خیلی زود پی می برد که «نیک» خودش ماجرای مرگ دروغنیش را ترتیب داده است. بنابراین اگر «لیبی» پس از آزادی از زندان «نیک» را پیدا کند و به قتل برساند، دوباره مجازات نخواهد شد...