خانواده "ریموند" همسرش "ول" و برادر او "بیلی" در طبقه کارگر لندن زندگی می کنند."بیلی" به مواد مخدر اعتیاد دارد به همین دلیل "ریموند" او را از خانه بیرون می کند تا روی پای خود بایستد."ریموند" در واقع مردی خشن است که باعث بروز مشکلاتی در خانواده شان می شود...

قرن بیست و سوم. گلوله ی عظیمی از گدازه ی مذاب با سرعتی بسیار، به طرف زمین حرکت می کند. اعلام می شود که برای نجات زمین باید چهار سنگ، نماد چهار عنصر اصلی را با عنصر پنجم که نیروی مثبت زندگی است و در قالب مسافری از دنیایی دیگر به نام «لیلو» (یوویچ) تجسم یافته، در هم آمیزند. و حالا راننده ی تاکسی نیویورکی، «کوربن دالاس» (ویلیس) وارد عمل می شود تا به «لیلو» کمک کند و …

سال 1827. پس از دفن جسد «لودویگ و ان بتهوون» (اولد من)، «آنتون شیندلر» (کرابه)، دوست و ناشر آثارش نامه ای در کشوی میز تحریرش پیدا می کند که در آن، همه ی دارایی معنوی و آثارش را به زنی مجهول که او را محبوبه ی ابدی اش خوانده، تقدیم کرده است. «شیندلر»، تنها از سر کنجکاوی برای کشف این تنها نکته ی مجهول زندگی «بتهوون»، جست و جوی خود را آغاز می کند...

آدم کشی حرفه ای به نام «لیون» (رنو) در آپارتمانی در محله ی ایتالیایی های نیویورک زندگی می کند. «استانسفیلد» (اولدمن)، مأمور فاسد پلیس، تمام خانواده ی همسایه را می کشد و تنها دختر دوازده ساله شان، «ماتیلدا» (پورتمن) که برای خرید بیرون رفته جان سالم به در می برد.«ماتیلدا» به «لیون» پناه می برد و خیلی زود این دو با یک دیگر دوست می شوند…

یک پلیس فاسد ، که مکان شاهدان تحت حفاظت را به مافیا می فروشد ، زمانی که قصد کشتن یک زن روسی زیبا و بی رحم را دارد ، به شدت مورد ضرب و شتم قرار می گیرد و...

«کلرنس وورلی» (اسلیتر)، فروشنده ی خیر اما بی قابلیت با دختر ملیحی به نام «آلاباما» (آرکت) آشنا و دل باخته اش می شود. حتی وقتی «کلرنس» می فهمد که «آلاباما» در واقع از رئیسش پول گرفته تا با او رابطه برقرار کند، باز هم از عشق و علاقه اش به او کاسته نمی شود. «آلاباما» واقعا مایل است با «کلرنس» بماند ولی مطمئن است که رئیسش، «درکسل» (اولدمن) از این ماجرا زیاد خوشحال نخواهد شد...

رومانی، سال 1462. سلحشوری به نام «ولاد»، که معروف به «دراکولا» میباشد از نبرد با سپاهیان ترک باز می گردد و می فهمد که همسرش، «الیزابتا» ، به تصور مرگ او خودکشی کرده ، «دراکولا» ایمانش را رها می کند و تبدیل خون آشام می شود...

«جیم گاریسن» (کاستنر) دادستان شهر نیو اورلیانز، سه سال پس از قتل «جان کندی» و به دنبال ارائه ی گزارش «کمیسیون وارن»، خود به تحقیق درباره ی زاویه های تاریک و پرسش برانگیز حادثه می پردازد و به این نتیجه می رسد که ترور رئیس جمهور حاصل توطئه ای گسترده و چند جانبه بوده است...

فیلم از دید دو شخصیت کوچک نمایش (هملت) مردانی که هیچ کنترلی بر سرنوشت خود ندارند است و تقدیرشان را بررسی کرده و به سوالات مهمی پاسخ می دهد...

یک مأمور پلیس امریکایی - ایرلندی به نام «تری نونان» (پن)، پس از ده سال دوری به محله سابق خود-«آشپزخانه ی شیطان» در نیویورک - باز می گردد. او قصد دارد در یک گروه تبهکاری ایرلندی تبار به سرکردگی «تامی فلانری» (هریس)، برادر دوست قدیمی خود، «جکی» (اولدمن)، نفوذ کند...