«کریسپین گلاور» در این فیلم نقش یک آدمکش روانی را بازی می‌کند که به دنبال انتقام‌ گرفتن از یک سارق و خانواده‌ی اوست.

دانمارک، قرن ششم. «شاه هروتگار» (هاپکینز) اعلام می کند که هر کس بتواند هیولایی به نام «گرندل» (گلاور) را که بسیاری از مردان شاه را قتل عام کرده، شکست دهد نیمی از ثروت او را صاحب خواهد شد. سلحشوری به نام «بیووولف» (وینستون) از گریتلند سوئد وارد میدان می شود و «گرندل» را مغلوب می کند. اما خیلی زود مادر «گرندل» (جولی) برای انتقام به کاخ شاه حمله می برد...

شارون داسیلوا دختر کوچکی است که اخیراً کابوسهای وحشتناکی در مورد شهری به اسم سایلنت هیل یا تپه سکوت می بیند و در خواب از جایش بلند شده و راه می رود . پدر و مادر او برای مداوای دخترشان با هم اختلاف پیدا می کنند . پدر او کریستوفر ، معتقد است شارون را باید نزد پزشک برد اما…

فیلم داستان یک بازیگر محبوب و دائم الخمر را به تصویر میکشد که چند سال پس از فارغ التحصیلی، برای شرکت کردن در یک مراسم ازدواج را دوستان قدیمی خود برخورد می کند...

«شان بیتمن» (وان دربیک)، دانشجوی کامدن کالج، یکی از معتبرترین مدارس خصوصی شرق امریکاست. «شان» از «لورن هایند» (سوسامن) دانشجویی مقید به اصول اخلاقی و ظاهرا غیر قابل دسترسی، خوشش آمده است؛ در حالی که «لورن» شیفته ی «ویکتور» (پاردیو)، پسری خوش سیما و از خود متشکر شده است...

آدمکش بی رحم یکی از سازمانهای مخفی چین که پس از هر قتل اشک پشیمانی می ریزد در یکی از روزها هنگام قتل سه سردسته یاکوزا توسط زنی زیبا مشاهده میشود.او عاشق آدمکش می شود.از طرفی اعضای یاکوزا در صدد انتقام هستند و...

دو آدم کش به نام های «وینسنت» (تراولتا) و «جولز» (جکسن) از طرف «مارسلوس والاس» (رامس) مأموریت می یابند تا چمدانی را که دزیده شده، از سارقان پس بگیرند و در جریان این عملیات به طرز معجزه آسایی نجات پیدا می کنند. «وینسنت» مأمور می شود تا «میا» (تورمن)، همسر «والاس» را به گردش ببرد، اما «میا» بر اثر استفاده ی بیش از حد مواد مخدر، به حال اغما می افتد و «وینسنت» با تلاش فراوان او را نجات می دهد...

«کلرنس وورلی» (اسلیتر)، فروشنده ی خیر اما بی قابلیت با دختر ملیحی به نام «آلاباما» (آرکت) آشنا و دل باخته اش می شود. حتی وقتی «کلرنس» می فهمد که «آلاباما» در واقع از رئیسش پول گرفته تا با او رابطه برقرار کند، باز هم از عشق و علاقه اش به او کاسته نمی شود. «آلاباما» واقعا مایل است با «کلرنس» بماند ولی مطمئن است که رئیسش، «درکسل» (اولدمن) از این ماجرا زیاد خوشحال نخواهد شد...

«جو کابوت» مافیایی (تیرنی) و پسرش، «نایس گای ادی» (پن)، شش نفر گنگستر را استخدام می کنند تا به یک صرافی الماس دستبرد بزنند. برای سارق ها ـ که هیچ یک، دیگری را نمی شناسد ـ اسم مستعار انتخاب شده: «آقای سفید» (کایتل)، «آقای نارنجی» (رات)، «آقای بور» (مدسن)، «آقای صورتی» (بوشمی)، «آقای آبی» (بانکر) و «آقای قهوه ای» (تارانتینو). اما سرقت با مشکل مواجه می شود...

داستان این سریال راجع به تلاش مردی برای کشف هویتش میباشد.مردی به نام "رومان نیومرال" با تتویی روی گردنش.“XIII ” یا همان شماره سیزده یک مامور مخفی سابق است که گذشته خود را به یاد نمی آورد. این مرد توسط یک سازمان سیاه ضد دولتی شکار شده و سپس به دنبال نشانه هایی است که وی را به شناخت گذشته اش و رازهایی که حامل آنهاست و باعث شده تا فرد با ارزش و احتمالا خطرناکی باشد ، هدایت کند.