داستان رمانتیک از زنی که عاشق یک آهنگساز میشود و سعی دارد یک سمفونی بیادماندنی بسازد .

فیلم داستان دو مرد است که در جنگ جهانی اول یکدیگر را ملاقات می کنند...

فیلم کنایه ای طنزآمیز به فیلم های وسترن دارد. روسکو پس از تعقیب شدن توسط سرخ پوست ها سوار قطار شده و به شهر کوچکی میرسد. او وارد یک قمار خانه میشود که تله ای دارد و این تله به گودالی منتهی میشود که اجساد را آنجا می اندازند...

چارلی یک سرباز اردوگاه شخصی است که رویای قهرمانی را دارد که در پشت خطوط دشمن به یک ماموریت جسورانه می رود.

دو زن جوان - یک دختر فلج که توسط سرپرستان ثروتمندش به سرپرستی گرفته است و یک یتیم با تجربه تر - عاشق مردی می شوند که از همسر خشن خود جدا شده است.

یک پسر نوجوان سعی دارد برای محافظش که یک دختر است رئیس بازی در بیاورد و سربه سر او بگذارد ولی متوجه میشود که به این سادگیها نیست و ...

دشمنیِ میان اونزها و ژیلت‌ها با کُشته شدن آخرین بازمانده‌ی ژیلت‌ها به پایان می رسد، اما با آمدن یک مامور مالیات آمریکایی و دستیارش، دردسری جدید برای اونزها به وجود می آید...

چند نفر به جهت اجرای یک سرقت ساختگی به هتل "الک" میروند ،اما همه چیز دست به دست هم میدهد تا سرقت ساختگی انها تبدیل به یک سرقت واقعی شود...

همسر روسکو میخواهد او را برای عمل جراحی به بیمارستان ببرد، ولی روسکو لباس یک پرستار را به تن کرده تا بتواند از آنجا فرار کند…

یک سرآشپز (روسکو) به همراه دستیارش (باستر) نقشه می کشند تا رستوران یک هتل را نابود کنند…