یک ناخدای اخلاق مدار ، برای پرداخت بدهی های قایق خود ، که دچار مشکلات مالی شده است، روی به فعالیتهای غیر قانونی می آورد و...

هنگامیکه جسد راننده آقای "ام بالون" ثروتمند پیدا میشود ،کارآگاه "جاکوز کلوزو" اولین افسریست که در صحنه حاضر میشود . تمام مدارک و شواهد نشان میدهد "ماریا گمبرلی" قاتل است .اما "کلوزو" که به او علاقه مند شده، معتقدست او چیزی را پنهان میکند .به همین سبب او را از زندان آزاد کرده تا مخفیانه تعقیبش کند .اما همه چیز آنطور که میخواهد پیش نمیرود و...

زمانی که یک جاسوس ، حمله ای علیه ایالات متحده را ترتیب می بیند ، مردی به تنهایی تصمیم می گیرد او را متوقف کند و کشور را نجات دهد ...

ناتالیا دختر جوان لاتین است که توسط دوست پسرش به مکزیکو سیتی دعوت شده و در غیاب او دوستانش سوفیا و آنا، ناتالی را متقاعد میکنند تا با آنها به منزل دوستشان والری برای یک مهمانی مجردی بروند و ...

«ناچو» (بلک) مرد جوانی است که در صومعه ای در مکزیک بزرگ شده و حالا همان جا آشپزی می کند. او نقابی به چهره می زند و شنلی بر دوش می اندازد تا در مسابقات کشتی کچ محلی شرکت کند و جایزه ی 200دلاری اش را ببرد و به کمک آن بتواند برای بچه ها غذاهایی بهتر و برای خودش اعتبار دست و پا کند...

"مکس فیشر" پسر نامتعارفی ست که در کلاس دهم دبیرستان راشمور تحصیل میکند. اون عاشق فعالیت های فوق برنامه است که باعث میشود در درسهایش ناموفق باشد. به همین دلیل از راشمور (که علاقه ی زیادی هم به آن دارد) اخراج میشود. او دلبسته ی یکی از معلم ها میشود و ...

نوازنده ی دوره گردی معروف به «ماریاچی» (باندراس)، به قصد انتقام پا به دنیای تبهکاران مرز امریکا و مکزیک می گذراد؛ قلمرو آخرین سلطان مواد مخدر مکزیک به نام «بوچو»

"اسکیپ" و "هری" به جرم سرقت بانک دستگیر شده و سر از زندانی غربی در می آورند. آن دو با زندگی در زندان مشکلات زیادی دارند تا اینکه رئیس زندان متوجه استعداد ذاتی "اسکیپ" در اسب سواری شده و از طرفی نمایش اسب سواری بین زندانها از راه می رسد و...

«جوزی ویلز» (ایست وود)، مزرعه دار اهل میزوری، برای گرفتن انتقام از بین رفتن خانه و خانواده اش به دست سربازان شمالی طی جنگ های داخلی امریکا، به نیروهای جنوبی ملحق می شود و پس از سال ها نبرد حاضر نمی شود به «تریل» (مکینی)، مردی که مسبب نابودی خانواده اش شده بود، تسلیم شود...

تاریخچه نظامی پرتغال بوسیله فلشبکهایی از دید سربازی که در یکی از مستعمرات آفریقایی در سال 1973 راه پیمایی می کند بازگو می شود...