بمب افکن (2011) / (عنوان به زبان روسی: Ballada o Bombere) داستان در طول جنگ جهانی دوم، یک هواپیمای شوروی در سرزمین های تحت اشغال نازی ها سقوط می کند. اما خلبان گریوتسف و اپراتور رادیویی محبوبش کاتیا به طور معجزه آسایی زنده می مانند...

دو روسی دکمه اشتباه دستگاهی عجیب را فشار می دهند و در نهایت به سیاره تله پاتیک Pluke با هنجارهای اجتماعی عجیبش می رسند.

یک فیلمساز مشتاق سعی می کند در این داستان تاریک اما رویایی دوران بلوغ، در پس زمینه استقلال لتونی به دنبال شخصیت خود بگردد.

انسیس با استعداد را دنبال می‌کند که در حال مذاکره با دیکتاتوری ملی در پیگیری حرفه هنری‌اش است.

«ادوارد ویلسون» (مت دیمون) به عنوان یک دانشجوی خوشبین و مثبت ، در دانشگاه درس می خواند و جذب انجمن جمجمه و استخوان می شود . این انجمن ، محلی است برای پرورش فکری و آینده سازی رهبران آینده جهان . تیز هوشی ویلسون و عظمت و خوشنامی وی و اعتمادی که به ارزش های آمریکایی دارد ، او را بهترین کاندید برای کار کردن در این سازمان می کند و در جنگ جهانی دوم جذب سازمان O.S.S می شود ، که این سازمان بعد ها باعث بوجود آمدن سازمان C.I.A می باشد.

ایرینا با پسرش ایگور در یک شهر کوچک مرزی چک زندگی می کند . هنگامی که او متوجه می شود که ایگور توسط سه روما مورد حمله قرار گرفته است، تمام دنیای او خراب می شود. با گذشت زمان، ایرینا شروع به تشخیص ناسازگاری در داستان خود می کند.

سه سال بعد میشل (پسر نامرئی) با مادر و خواهر دوقلویش آشنا می شود. هر دو داستان و ابرقدرت دارند، اما ممکن است نیت آنها آن چیزی نباشد که میشل فکر می کند.

داستان ماراتن توبه پیش از مرگ برای کاپیتان سرویس امنیت ملی (NKVD) فئودور ولکونوگوف در پس زمینه آزار و اذیت سیاسی سال 1938 در اتحاد جماهیر شوروی.

در گرگ و میش امپراتوری روسیه، هنرمند اول باله ماتیلدا، عاشق سه دوک قدرتمند می شود.

در اوایل سال 1957، اتحاد جماهیر شوروی تصمیم گرفت به مجارستان افتخار ارائه اولین فضانوردی را که در فضا می چرخد، بدهد. مشخص می‌شود که مناسب‌ترین نامزد لایوس سربان است که همه او را با نام لایکو می‌شناسند، که زندگی او به‌عنوان خلبان نشان‌دهنده ...