"ماریا لوئیزا" پس از ناپدید شدن شوهرش، کلاب "بوسا نوا" را برخلاف رفتار معمولی و محافظه کارش باز می کند...

کارگردان دالاس هاوارد بهمراه پدرش روی هاوارد مستندی درباره تاثیرات پدر و فرزندی در عرصه شهرت و سینما مثل کسانی مثل ویل اسمیت تهیه میکند .

دیگو کارگردانی است که در آستانه‌ی مرگ قرار دارد و کسانی که همراه او هستند از اوقات تلخ فعلی اش ناراضی هستند. خیلی بعید میباشد که دیگو زنده بماند، اما اگر او موفق شود ، این به این معنا است که او باید راه و روش درست زندگی کردن را یاد بگیرد...

"ریتا"ی 15 ساله که از گذراندن تابستان در شهر خسته شده است، به سراغ همسایه جدیدشان که یک عکاس است می رود تا ...

در دهه 40 ، یک آدمکش معروف برزیلی غربی ، در اطراف کابلیریا در حومه ایالت پرنامبوکو ، زندگی می کند .

یک کامیون، یک جاده و مقصدی غیرقابل پیش‌بینی. همه این‌ها با شبکه قاچاق انسان درهم آمیخته شده‌اند.

در لوکیشنی در پرتغال، گروهی فیلمسازی در حال ساخت یک نسخه خاص از یکی از فیلمهای "راجر کورمن" میباشند .تهیه کننده ناپدید شده و کارگردان فیلم با امید به پایان رساندن فیلمش تلاش می کند او را پیدا کند...

کارگردانی به نام فردریش مونرو ، مشکلاتی را در به پایان رساندن فیلمی صامت و سیاه و سفید درباره لیسبون به مشکل برمی‎خورد . او با دوستش فیلیپ وینتر تماس گرفته و درخواست کمک می‎کند . بعد از یک هفته که وینتر به لیسبون می‎آید ، در می‎یابد مونرو ناپدید شده و فیلمش همچنان ناتمام مانده است . وینتر تصمیم می‎گیرد بماند و به مونرو در به پایان رساندن فیلم کمک کند .

شش دختر که در امتداد آمازون، نیل، می سی سی پی زندگی می کنند، در مورد آب و پایداری یاد می گیرند و از تعلقات جدید خود برای محافظت از جوامع و خانه ها استفاده می کنند.

وقتی شوهر ثروتمند یک زن خودش را می‌کشد، زندگی عالی و تقریبا همه چیزش را از دست می‌دهد و چند روز قبل از زایمان در خیابان به سر می‌برد. او هیچ پولی ندارد و جایی برای ماندن ندارد. او مورد حمله و تهاجم قرار می‌گیرد تا اینکه یک "سامری‌" خوب او را نجات می دهد و او را به پناهگاهی به نام "پناهگاه خدا" می برد ...