اعتقاد بر این است که فردی رعب آور و بدبو به دلیل داشتن یک کلاه جادویی که به او جسارت و قدرت می دهد ، پسر سر سختی است.

زنی مطلقه و ثروتنمد عاشق یک پاریسی جذاب می شود. اما شوهر سابق او که حسادت وجودش را فرا گرفته، هر کاری برای بازگشت او انجام می دهد.

فرصت یک عمر زندگی در لندن به یک مدیر پروژه پیشنهاد می شود. اما هنگامی که او به زادگاه خود بازگشت و با فردی همه چی تمام ملاقات کرد، شور و استعداد او برای نقاشی دوباره زنده می شود و نگاه جدیدی به زندگی و عشق به او می دهد.

“آریانا” 19 ساله است که در تابستان خانواده‌اش تصمیم می‌گیرند تا او را به خانه‌ی کنار دریاچه‌ی بلسنا بفرستند ، جایی که دوران کودکی‌اش را در آنجا سپری کرده است پس ازینکه “آریانا” در خانه می‌ماند، خاطرات کودکی‌اش دوباره به یادش می‌آیند و مثل تکه‌های پازل کنار یکدیگر قرار می‌گیرند و…

زندگی لوسیا که به ظاهر کامل به نظر می رسد کامل است وارونه می شود وقتی رازهایی را کشف می کند که او را وادار به شکستن روال معمول خود می کند.

وقتی کاترینا پیشنهاد کاری در هتلی در بلگراد را می پذیرد ، سه دوستش تصمیم می گیرند با وجود مشکلاتشان او را دنبال کنند ، ماجراجویی در جاده را شروع می کنند که نقطه عطفی در زندگی آنها خواهد بود.