با وارد شدن یک نوجوان سرکش به یک مدرسه کاتولیک، بی نظمی مدرسه را در بر می گیرد و...

چهار نفر در یک سالن به قتل رسیده اند. مردم شهر این افراد را بر روی یک تابلو مشکی اویزان کردند

فیلم دو داستان دراماتیک را روایت می کند.در گذشته ای نا معلوم ،شخصی که پدر خود را به قتل رسانده محکوم می شود توسط موجوداتی وحشی کشته شود و در داستان دوم،"جولین" پسر جوان یک کارخانه دار آلمانی میباشد که به سمت مزرعه اش می رود تا در کنار خوکهایش بماند چون ارتباط با انسانها را دوست ندارد...

ایده آلیستی جوان به انقلاب مکزیک میپیوندد. او برخی از اسناد مهم نظامی را می دزدد و قصد دارد ان ها را به پانچو ویلا تحویل دهد.

پس از ان که دن هوگان و دسته اش به یک بانک دستبرد زدند، برای گذشتن از مرزها مکزیک یک مرد عجیب و غریب را استخدام کردند تا به ازای نیمی از انچه به دست امده انها را از مرز رد کند.

من تفنگداری است که توسط یکی از دوستان دوران بچگیش از نحوه قتل پدرش توسط مادرش مطلع می شود...

مردی سرگردان برای گرفتن انتقام همسر و دخترش به شهر کوچک باز می گردد.

دو ماجراجو زندگی شخصی که بر روی پشتش یک نقشه گنج حکاکی کرده است را نجات می دهند. اما این گنج نیاز به نقشه دوم نیز دارد که بر پشت یک کلانتر حکاکی شده است.

دو برادر ، مقداری پول از یک مربی میدزدند و به جای دعوا بر سر میزان پول ، تصمیم میگیرند به یک بانک دستبرد بزنند ...

جانگو یک قاتل جایزه گیر است که به او ماموریت داده شده ، تا یک شخص بدکاره را که یک دختر جوان را دزدیده است پیدا کند...