یک جوان یهودی وانمود می کند که ایرانی است تا از اعدام در اردوگاه کار اجتناب کند...

داستان یک ژیمناست 15 ساله اوکراینی که در سوئیس تبعید شده و در تلاش است تا جایی در مرکز ملی ورزشی این کشور بگیرد.

در حالیکه اسرای متفقین در حال آماده شدن برای برگذاری مسابقه فوتبال با تیم ملی آلمان در پاریس هستند،نیروی مقاومت فرانسه و بریتانیایی در حال طرح ریزی نقشه ای برای فرار آنها هستند...

فیلم داستان واقعی "داگلاس بدر" را روایت می کند.او که در حادثه هوایی سال 1931 هر دو پای خود را از دست داده بود،به ناتوانی خود غلبه کرده و تبدیل به خلبانی موفق و فرمانده اسکادران در جنگ جهانی دوم شد...

یک خلبان جت جنگی توسط تروریست ها ربوده میشود و ....

خلبان های المانی و انگلیس به یکدیگر شلیک کرده و سقوط میکنند . و خودشان را در یک کابین مشترک پیدا میکنند که برای زنده ماندن در بیابانهای نروژ باید با هم همکاری کنند …

داستان ملکه مارگرت که از طریق پسر خوانده اش اریک بر سوئد، نروژ و دانمارک حکومت می کند.

این داستان بر اساس خاطرات دوست فرانک هانا گوسلار است...

زمانی که یک زندانی سابق جنگ بزرگ به خانه بازمی گردد و می فهمد همرزمانش به طرز وحشیانه ای به قتل رسیده اند، تصمیم می گیرد قاتل سریالی را به دست عدالت بسپارد.

سال 1910. «هلن» (بانم کارتر) و «مارگارت اشلگل» (تامپسن) با برادرشان، «تیبی» (راس ماگنتی) با خانواده ی «ویلکاکس» آشنا می شوند. «خانم ویلکاکس» (ردگریو) با «مارگارت» طرح دوستی می ریزد و هنگام مرگ وصیت می کند که ملک روستایی هواردز اند به «مارگارت» برسد. اما «هنری ویلکاکس» (هاپکینز) و بچه هایش وصیت نامه را از بین می برند و پس از چندی «هنری» به «مارگارت» پیشنهاد ازدواج می دهد...