برلین مست از کارناوال تابستانی. در این میان، نوح، پسری 12 ساله، غیر محلی قرار است با پدرش ملاقات کند.

“اتان هانت”، مامور مشهور آژانس “آی ام اف”، اینبار نیز به همراه تیمش بهماموریتی بسیار خطرناک فرستاده میشود. آنها به دنبال آزادی یکی از ماموران“آی ام اف” و دستگیری قاچاقچی معروف تسلیحات کشتار جمعی “داویان” ، به“برلین” میروند. و در پس این عملیات درگیر ماجرایی طولانی و خطرناک میشوندکه به کشف هویت یک خیانت کار در “آی ام اف” و همینطور کشف سلاح خطرناکی بانام “پای خرگوش” می انجامد...

موریتز (11 ساله) مادرش را متقاعد کرد که در یک تعطیلات خاص در قبرس حضور داشته باشد تا در آنجا با پدرش آیون بستکیس ملاقات کند.

اتان هانت و گروهش بار دیگر مامور میشوند تا ماموریت غیرممکن دیگری یعنی متوقف کردن گروهی حرفه ای و زبده مثل خودشان که قصد نابودی سازمان را دارند، انجام دهند…

با ورود به دوران بازنشستگی، مادری زندگی انفرادی خود را در روستاهای آلمان و خاطرات یک زندگی خانوادگی کامل را پشت سر می گذارد و به هنگ کنگ پر از اعتراضات سفر می کند، جایی که سال ها پسرش را از او دور نگه داشته است.

ما کتی را در روز عروسی اش ملاقات می کنیم، در حالی که اجساد مرده شوهر جدیدش و همه اعضای خانواده او را احاطه کرده اند. پلیس فکر می کند معشوقه کیتی استفان این کار را کرده است. استفان فکر می کند کتی این کار را کرده است. کتی فکر می کند شوهر سابقش این کار را کرده است. ظهر...

داستان یک کارآگاه پلیس که تلاش می کند تا نامزدش و همچنین حس بویایی خود را مجددا به دست آورد.

توماس که سالها در زندان بوده آزاد میشود ولی اصلا تغییر نکرده و هنوزم میخواهد یک شبه پولدار شود و ...

دو کارآگاه پلیس، یک کهنه‌سرباز و یک تازه‌کار، یک قاتل سریالی تشریفاتی را شکار می‌کنند که مردم را با خالکوبی می‌کشد و پوستشان را می‌کند.