بیتل ها، "جان لنن"، "پل مکارتنی"، "رینگو استار" و "جرج هریسن"، با قطار به سمت لندن می روند تا در تلویزیون کنسرت اجرا کنند. علاوه بر مدیر برنامه، "نورم" (راسینگتن) و "شیک" (جونکین) دستیارش، پدربزرگ "مکارتی" (برامبل) نیز همراه آنان است…

قطاری به مقصد "رم" در طول ایتالیا سفر می کند. مسافران آن شامل یک پروفسوری که رویای صحبت با عشقی را دارد که هیچگاه وجود نداشته، خانواده ای از مهاجرین آلبانیایی که قطارشان را عوض کرده و یک بلیط دزدیده اند، سه هوادار فوتبال اسکاتلندی که در مسیر استادیوم برای تماشای یک مسابقه هستند و بیوه ای که به سفر می رود تا در مراسم یابود همسرش شرکت کند می شود. تقابل این شخصیت های متفاوت از اروپا اتقاقات جالبی به وجود می آورد...

این سریال زندگی دکتری که در قسمت اورژانس یک بیمارستان کار میکنه و او رو بخاطر مرگ یکی از بیماران به اشتباه مقصر میدونند به تصویر میکشه.

در این فیلم ژاک ژژارد، مدیر فرانسوی موزه لوور و یک افسر آلمانی هنر دوست به نام فرانتس وولف مترنیخ تلاش می کنند که از گنجینه ها و دارایی های موزه لوور در جنگ حفاظت کنند...

یک وکیل موفق برای به دست آوردن قارچ های روانگردان به سفری میرود ، تبدیل به یک مرد فراری و تحت تعقیب می شود…

در یک مدرسه شبانه روزی در دوران قبل از جنگ امپراتوری اتریش، دو دانش آموز یکی از همکلاسی های خود "باسینی"را که موقع دزیدن پول یکی از آن ها دستگیر شده شکنجه می دهند. آن دو قصد دارند عوض معرفی وی به مسئولان مدرسه شخصا خود او را تحقیر و تنبیه کنند ...

داستان فیلم درباره ی نویسنده ای به نام توماس است که هنگام رانندگی، با کودکی تصادف می کند و باعث مرگ کودک می شود. او پس از این واقعه دوازده سال از زندگیش را صرف بررسیِ این حادثه می کند و...

موضوع فیلم در مورد دو دانشمند که در طول 40 سال میباشد که با هم کار می کنند . آنها برای جستجوی یک گیاه شفا بخش در آمازون، دست به کار می شوند ...

لهستان ، سال 1939 ؛ «یوزف تورا» (بنى) بازیگر سرشناس تیاتر و همسرش ، «ماریا» (لومبارد) که در شهر ورشو مانند شمایلى ملى مورد پرستش است ، قرار است در یک نمایش ضدنازى ظاهر شوند ، ولی به دلیل اعمال سانسور این برنامه لغو و جاى خود را به اجرای نمایش « هملت » مى‏ دهد. در این بین «ماریا» تعلق خاطرى به «سوبینسکى» (استاک) ، خلبان جوانى پیدا کرده است که در زمان حمله‏ ى آلمان ها به لهستان به خدمت احضار مى‏ شود ...

ساکنان یک روستای بریتانیایی در جنگ جهانی دوم به تعدادی از سربازان جنگ خوش آمد می گویند. اما ساکنان روستا به سرعت متوجه می گردند که این سرباز ها در حقیقت نیروهای آلمانی هستند که در تلاشند دهکده را برای تدارک و اجرای نقشه حمله ای بزرگ تصرف کنند ...