شصت و نهمین دوره مراسم اهدا جایزه معتبر امی به بهترین های فیلم و سریال سال. جوایزی که معتبرترین جایزه تلویزیونی آمریکا محسوب شده و از آن به عنوان اسکار تلویزیونی یاد می‌شود...

جوانی که به تازگی از دانشگاه فارغ التحصیل شده و شغل خود را نیز از دست داده است، تصمیم میگیرد برای گذران زندگی اش، در خیابان های منهتن شروع به فروختن مواد کند. او بزودی با دختری که همیشه آرزویش را داشته ملاقات می کند. اما با افزایش تعداد مشتریانش و همان طور ترس از دستگیر و یا کُشته شدن، او را دچار سردرگمی میکند...

داستان فیلم حول محور یک خانواده میچرخد که پدر خانواده (Luke Wilson) یک پلیس است و مادر خانواده (Olivia Wilde) یک زن خانه دار و همه چیز خوب است تا زمانی که بچه ی آنها دزده میشود و یک سال است از این ماجرا میگذرد و آنها هنوز در گردابی از سرگردانی اسیر هستند …

در زمستان های سرد سواحل شرقی، "ربکا" (کازان) همسر پزشکی موفق خودش را در تنهایی و مهمانی های شبانه غرق نموده است. از طرفی یک مجرم سابقه دار بنام "دیلان" تلاش می کند بتواند زندگی جدیدی آغاز کند. هنگامی که این دو متوجه می گردند که ارتباطی عجیب با همدیگر دارند، رابطه ای غیرمنتظره بین آنان شکل می گیرد ...

داستان فیلم در مورد دو دختر می باشد که بهترین دوست‌های همدیگر هستند که یکی از آنها دختری معمولی است و دیگری گرایش به جنس موافق دارد. حال مردی بین آن ها می آید و...

برادران یهودی،‌ در اروپای شرقی ، که در تسخیر نازی هاست، به جنگل‌های بلاروس می گریزند و در آنجا با مبارزان مقاومت روسیه آشنا میشوند و تصمیم می گیرند دهکده‌ای بسازند تا از خودشان و حدود 1000 یهودی غیر مبارز، محافظت کنند.

یک دانشجوی قدیمی ، در یکی از کالجهای برتر که زیر فشار تمام کردن پایان نامه و پیدا کردن شغل مناسب قرار دارد ، با پیدا شدن ناگهانی دوست پسر قدیمی خود بعد از دو سال غیبت عجیب روبرو می شود و ...

داستان درباره "لوسی کلسون" ( ساندرا بولاک ) وکیلی باهوش اما عصبی و موکل ثروتمند و جذاب او ( هیو گرانت ) است...

داستان در مورد زن آشپز برزیلی بنام «ایزابلا» است. بعد از اینکه شوهرش که از بیماری ایزابلا خسته میشود به او خیانت می کند، به سان فرانسیسکو می آید...

«نیک مارشال» (گیبسن) در یک آژانس تبلیغاتی کار می کند و مردی زن ستیز است و همسر سابق و دختر و مستخدمه اش از دست او شاکی اند. شبی، «نیک» با ماشین تصادف می کند، اما صبح روز بعد در می یابد توانایی خواندن فکر زنان را پیدا کرده است. «نیک» ابتدا هراسان می شود، اما کم کم می فهمد که می تواند از این موهبت استفاده کند.