با پیشرفت دنیای دیجیتال، کم کم آتاری با زندگی گیمرها خداحافظی نمود. آتاری جزو اولین کنسول های بازی به حساب می آید که کمک شایانی به پیشرفت دنیای بازی های دیجیتال بشر نموده است. در این مستند نگاهی به آتاری و خداحافظی آن از دنیای کنسول های بازی و نیز نابودی بازی های آتاری در کوهی از زباله های شهری خواهیم داشت…

عده ای از اسرای آلمانی به همراه فرمانده‌شان اقدام به فرار از اردوگاه متفقین می کنند و پس از تلاشهای بسیار خود را به ساحل دریا می رسانند که در آنجا چند قایق آلمانی طبق هماهنگی قبلی آماده اند تا آنها را به زیردریایی خود منتقل کنند ولی در همان موقع نیروهای دشمن از راه می رسند. و فرمانده به همراه چند نفر دیگر از خود گذشتگی کرده و با دشمن درگیر می شوند...

یه روز پاییزی در سال 2046، هارویوکی برخوردی با زیباترین دختر مدرسه کورویوکیمه داره که باعث میشه زندگیش بعد از اون ملاقات عوض بشه. این پسر متوسط که اغلب توسط بقیه اذیت میشه با قطعه نرم افزاری که از کورویوکیمه به دست آورده میفهمه که دنیایی مجازی به نام Accel وجود داره.

« باب مریک » ( هادسن ) « بچه پولدار » ى است که غیر مستقیم باعث مرگ تصادفى پزشک انسان دوستى شده است . « هلن فیلیپس » ( وایمن ) همسر دکتر که بینایى خود را از دست داده ، عذرخواهى « باب » را نمى ‏پذیرد و او را طرد مى ‏کند ...

داستان فیلم درباره ی گروهی عجیب و غریب شامل یک پسربچه ی ترسو به نام تام، یک شکارچی ارواح به نام هِتی و یک روح بامزه است که قصد دارند شهرشان را از خطر عصر یخبندان بعدی در امان نگه دارند...

ورشو، سال 1942. با کشته شدن خیابان گردی که جاسوس آلمانی ها هم بوده، »سرگرد گراو« (شریف) از واحد اطلاعات ارتش آلمان، تحققاتش را روی سه ژنرال آلمانی به نام های »تانتس« (اوتول)، »سیدلیتس گابلر« (گری) و »کالن برگ« (پلزنس) متمرکز می کند. اما ژنرال ها خیلی زود از سماجت »گراو« در پی گیری ماجرایی »بی اهمیت« به ستوه می آیند...

در سال 2015 نیمی از جمعیت نژاد بشر مرده اند و بازماندگان با داوری وحشتناکی از طرف موجودات بزرگ و بسیار قدررتمندی بنام Angels روبرو هستند. Angels ها قرار بود که روح انسانهای مرده باشند. اما این تفکر اشتباه است و آنها در دنیایی از توازن و سعادت همیشگی زندگی نمیکنند بلکه آنها در دنیای ما زندگی میکنند آن هم با هدف نابود کردن نسل بشر. ماشینهای بزرگ و زنده ای بنام Evangelion برای مبارزه و کشتن این هیولاها ساخته شده، اما این ماشینها وحشی و رام نشدنی هستند و برای اینکه این ماشینها بدرستی کار کنند باید یک خلبان با جنبه های روحی و روانی مناسب پیدا شود. به این منظور در داخل Tokyo درون مرکز فرماندهی سازمانی مخفی بنام NERV نوجوانهای مناسب را برای این کار انتخاب میکند و آنها را برای خلبانی با این ماشینها تمرین میدهد تا آنها بتوانند با Angel ها مبارزه کنند حتی اگر به قیمت از دادن ذهن و روحشان تمام شود Shinji Ikari که پدرش رئیس تیمی در NERV است که Evangelion ها را تولید کرده برای خلبانی یکی از این ماشینها انتخاب شده است. او تحت فشار زیاد وارد مبارزات و حوادثی میشود که چیزی از آنها نمیفهمد و مجبور میشود که برای پیدا کردن شجاعت و قدرت نه تنها برای مارزه کردن با این هیولاها بلکه زنده ماندن به عمق وجود خودش رجوع کند.

حوادث جنگ در سال 1944، از تپه های آبی به شبه جزیره سورو . از دید سربازان استونیایی ...

«جو» جوانی ساده است که توسط یک کارگردان فیلم های پ.و.ر.ن برگزیده می شود تا در جدید ترین فیلم او، نقش «اورگازمو»، یک ابرقهرمان خاص که بوسیله دستگاه اورگازموراتور اش به مبارزه با خلافکاران می پردازد، را بازی کند...

« آتسونه » ( اییدا ) مادرى سخت‏کوش با کارگرى و مشقت فراوان تنها پسرش ( هیمورى ) را بزرگ مى ‏کند. پسر ، ازدواج مى ‏کند و صاحب فرزند مى‏ شود و مادر به حال خود رها مى ‏شود...