لورانس تالبوت که پس از وقایع دوران کودکیش و مرگ مادرش، مدت زیادی از خانواده و سرزمین مادری خود دور بوده پس از دریافت خبر ناپدید شدن برادرش به خانه بازمی گردد تا در جستوجوی برادرش کمک کند. اما در همین حین متوجه می شود که دهکده در خطر است و هر شب هنگامیکه ماه کامل می شود موجودی درنده مردم را به قتل می رساند…

داستان فیلم در کشور یوگسلاوی سابق رخ می دهد. "پرهان" کولی جوانیست که توانایی حرکت دادن اجسام توسط قدرت ذهنش را دارد. اما او توسط تبهکاران و با نیت ثروتمند شدن فریب می خورد، تا زمانی که به نابودی تهدید می شود و ...

ظهور و سقوط برجسته ترین شاعر دوره گرد لهستان ، "پاپوتزا" و رابطه اش با کاشف او "جرزی فیکوسفکی" ...

"جاناتان هارکر" به قلعه "کنت دراکولا" میرود تا خانه ای را به او بفروشد.اما "کنت دروکولا" خون آشامی است که از خون اسنانهای زنده تغذیه می کند.او که تحت تاثیر عکسی از همسر "جاناتان" قرار گرفته به وارنا سفر کرده و همراه خود مرگ و بدبختی می آورد...

داستان فیلم به اوایل قرن نوزدهم باز می گردد و پلیسی محلی را در مرکز قرار می دهد که باید یک کولی برده را به اربابش برگرداند.

«ماتکو» (سوردزان) با پسر هفده ساله ی خود، «زاره» (آیدینی) در کنار دانوب زندگی می کند. او پس از یک بدبیاری تجاری، به آدم تبهکار و پولداری به نام «دادان» (تودورویچ) بدهکار می شود. «دادان» خواهری به نام «آفرودیتا» (ابراهیمووا) دارد و می خواهد او را شوهر بدهد. «ماتکو» و «دادان» قرار می گذارند که «زاره» با «آفرودیتا» ازدواج کند. اما «زاره» به دختر دیگری دل بسته است و «آفرودیتا» هم منتظر مرد رؤیایی خویش است...

سازمان بین‏ المللى تبهکاران معروف به » اسپکتر « قصد نابودى » جیمز باند« ( کانرى ) را دارد...

مردی به دنبال خواننده ای است که آهنگش را اخیرا گوش داده . اما چیزهای بیشتری عایدش می شود.