«توماس کراون» (برازنان) که در خانواده ای فقیر به دنیا آمده، با آن شم تجاری و جاه طلبی های بی محابایش تبدیل به یک میلیاردر شده ولی با وجود ثروت و قدرت، کما کان در پی چالش های جدید می گردد و تابلوهای نقاشی را نه به خاطر منافع مالی بلکه به دلیل شور و هیجان، می دزدد...

یک برده با کمک مربی اش از بند رها می شود و با کمک و تعلیم های او تبدیل به یک جایزه بگیر می شود. جانگو برای آزادی همسرش از دست یک مزرعه دار بی رحم اهل می سی سی پی راهی سفر می شود اما...

یک دختر بریتانیایی جوان به خاورمیانه سفر میکند تا ردی از پدربزرگش را که در سالهای 1940 تا 1950 بعنوان سربازی بریتانیایی در آنجا مستقر بوده را پیدا کند.

اندی میلمن یه بازیگر جاه طلب هستش که با وجود یه کارگزار بی مصرف افت شدیدی توی بازیگری داشته ولی تمام تلاششو میکنه تا این شکستها و خجالتها را جبران کنه و به دوران اوجش برسه...

« مارتى » ( بورگناین ) قصاب جوان ، قوى هیکل و تنهایى است که با مادرش ( مینچوتى ) در محله‏ى برانکس نیویورک ، با اقوام ایتالیایى ‏شان زندگى ملامت بارى را مى‏ گذراند . تا این که با معلمى به نام « کلارا » ( بلر ) آشنا مى‏ شود ...

با پاک سازی آلمان توسط نیروهای متفقین ، لوری ، دختر آلمانی سفری را آغاز می کند که باعث می شود باور های والدین خود را درک کند. در این میان او با یک فراری مرموز آشنا می شود که لوری را محبور میکند با فردی که همیشه در ذهنش از او متنفر بوده متحد شود و به او اعتماد کند …

جوانی که تازگی ها از زندان آزاد شده، اکنون در سردخانه کار می کند و سعی دارد زندگی خود را از نو بسازد...

"آتلانتیس: مرگ یک دنیا، تولد یک افسانه" داستان برزگترین حادثه‌ی طبیعی دنیای باستان را به شکلی مستند وار روایت می‌کند. انفجار آتشفشانی که منجر به نابودی جزیره‌ی "ترا" شد. واقعه‌ای که کارشناسان معتقند الهام بخش افسانه‌ی آتلانتیس بوده است در این برنامه‌ی تلویزیونی که در 8 می 2011 از شبکه‌ی BBC One پخش شده است، این حادثه از سوی تعدای دانشمند، باستان شناس و تاریخ شناس مورد بررسی قرار گرفته است.

24 سپتامبر 1914 ارتشهای آلمان بریتانیا و فرانسه در جریان جنگ جهانی اول در بلژیک با هم میجنگیدند.شب کریسمس جنگ را تعطیل میکنند تا دست کم برای چند ساعت کریسمس را جشن بگیرند. در ارتش آلمان یکی از سربازان که سابقه خواندن در اپرا را نیز دارد شروع به خواندن ترانه کریسمس مبارک میکند. صدای خواننده آلمانی را سربازان جبهه های دیگر میشنوند و با پرچمهای سفید به نشانه صلح از خاکریز بالا می آیند و بسوی ارتش آلمان میروند.آنشب سربازان 3 ارتش در کنار هم شام میخورند و کریسمس را جشن میگیرند ولی هر 3 فرمانده توافق میکنند که از روز بعد صلح شکسته شود و جنگ را از سر بگیرند! صبح روز بعد دست و دل سربازان برای جنگ نمیرفت. شب قبل آنقدر با دشمن رفیق شده بودند که بی خیال جنگ شدند و از پشت خاکریز برای هم دست تکان میدادند! چند ساعت که گذشت باز هم پرچمهای سفید بالا رفت و پس از گفتگوی 3 نماینده ارتشها تصمیم بر این گرفته شد که برای سرگرم شدن با هم فوتبال بازی کنند.آنها آنقدر با هم رفیق میشوند که با هم عکس میگیرند و حتی آدرس خانه های خود را به همدیگر میدهند تا بعد از جنگ به کشور های هم سفر کنند! کار به جایی میرسد که این 3 ارتش به هم پناه میدهند و …تنها چیزی که باعث میشود تا قضیه لو برود متن نامه هایی بود که سربازان برای خانواده هایشان فرستاده بودند و به آنها اطمینان داده بودند که اینجا از جنگ خبری نیست!این اتفاق تاریخی با نام Christmas Truce شناخته می شود.این فیلم داستان این اتفاق بسیار مهم تاریخیست ...

آخرین ماه های جنگ جهانی دوم است. میشل ( مارتیجن لیکمایر ) نوجوان پانزده ساله ای است که همیشه آرزو داشته تا در نیروهای مقاومت هلند بر ضد آلمان ها بجنگد. پدر میشل ، جوهان ( ریموند تیری ) شهردار روستای محل سکونتشان است و بجای مبارزه مستقیم...