مارکو جیمزسون تنها خواسته اش این است که شهروندی دانمارک را دریافت کند. او مانند یک نوجوان معمولی به مدرسه می رود. یک روز مارکو با جسد یک مرد روبرو می شود و از آن جایی که از وسعت کار های خلاف عموی خود آگاهی دارد، تصمیم می گیرد از محل فرار کند. او به زودی متوجه می شود که علاوه بر خانواده اش، فردی دیگر نیز می خواهد او را درباره ی این ماجرا ساکت نگه دارد.

مارک در اوایل نوجوانی است و رویای رفتن به ونیز را در سر دارد. اگرچه جنگ برنامه های او را دور از دسترس قرار داده، اما او اجازه نمی دهد کاخ رویاهایش به این راحتی فرو ریزد.

در جمهوری چک تحت اشغال نازی ها (در آن زمان تحت حفاظت بوهمیا و موراویا) ، یک زوج بدون فرزند موافقت می کنند که یک دوست یهودی را در معرض خطر بزرگ کشف و اعدام پنهان کنند...

سال های جنگ جهانی دوم. جوانی به نام »میلوش« (نکار) کاری در یک ایستگاه کوچک راه آهن به دست می آورد. او با »ماشا« (بندووا) یکی از کارکنان قطار، رابطه ای صمیمانه پیدا می کند و به او علاقه مند می شود...

ناتالیا سی ساله است ، تنها زندگی می کند ، در یک استودیو طراحی کار می کند و دوست دارد او همانطور که هست زندگی کند و بهترین دوستش سیمونا دارد که تازه طلاق گرفته است ، و پسر 11 ساله اش برای زندگی با پدرش استانو می رود و او را مجبور می کند زندگی او را آغاز کند...

در سال 1989 ، در اوج انقلاب مخملی ، ماری و همسرش ویکتور پس از سالها تبعید به خانه خود در پراگ بازگشتند. پس از یک تصادف رانندگی ، ماری از کما بیدار می شود و هیچ اثری از ویکتور ندارد.

وقتی که کارآگاه مشهور نیک کارتر , پراگ در مورد یک سگ گم‌شده تحقیق میکند متوجه گیاهی میشود و این امکان را میدهد که این گیاه گوشت خوار است …

یک تهیه کننده هالیوودی با فیلمنامه برادرزاده خود در مورد دیزرائیلی ، نخست وزیر یهود در دهه 1800 انگلستان شروع می کند و فیلمبرداری در کیپ تاون را با یک ستاره اکشن سیاه به پایان می رساند. آیا فیلمی ساخته می شود؟ آیا او به دیدر / مگ رایان گل می زند؟

درامی درباره زنی پرشور بنام کریستین اف , خاطرات و سرآغاز سخت او در برلین

داستان نفسگیر مردی با توانایی های استثنایی که در پس زمینه حوادث دهه پنجاه توتالیتر استعداد دارد...