با الهام از وقایع واقعی، فصلی تاریک از تاریخ دانمارک و معضلات غیرقابل تصوری را که مردم باید در پی جنگ با آن روبرو شوند را به تصویر می‌کشد...

فیلم داستان آن و فریجا را دنبال می کند که آنها به دنبال انتقام از مردانی هستند که خانواده آنها را به قتل رساندند. آنها در نهایت به استکهلم می‌روند، جایی که درگیر جنگ قدرت سیاسی بین سوئد و دانمارک می‌شوند که به اعدام دسته‌جمعی ختم می‌شود…..

استیو مکلسون یک زندانی خطرناک است که به دلیل قتل مضاعف در زندانی با حداکثر امنیت زندانی شده است...

مارکو جیمزسون تنها خواسته اش این است که شهروندی دانمارک را دریافت کند. او مانند یک نوجوان معمولی به مدرسه می رود. یک روز مارکو با جسد یک مرد روبرو می شود و از آن جایی که از وسعت کار های خلاف عموی خود آگاهی دارد، تصمیم می گیرد از محل فرار کند. او به زودی متوجه می شود که علاوه بر خانواده اش، فردی دیگر نیز می خواهد او را درباره ی این ماجرا ساکت نگه دارد.

در آغاز جنگ جهانی دوم، زمانی که نازی ها در سال 1940 به دانمارک حمله کردند، سفیر دانمارک در آمریکا خود را تنها نماینده واقعی مردم آزاد دانمارک اعلام کرد.

فیلم داستان زنی است که خود را به عنوان یک مرد در می آورد تا به ارتش بپیوندد تا از پسر غیرطبیعی تحصیلی خود که برای جنگ در جنگ جهانی اول فراخوانده شده است محافظت کند.

امیلی راثنر قصد دارد از اشتراک یک روزنامه استعفا دهد اما او در هنگام ارسال ایمیل مرتکب یک اشتباه تایپی شده و این ایمیل به دسا لئو لیکی می رسد و...

«عزیزم» داستان عشقی تکان دهنده دختری است که در ترن هوایی زندگی اش، درامی درباره ظهور و سقوط یک زن مدرن است که شجاعت لازم را برای رویارویی با بزرگترین محاکمه اش جلب می کند.

دو مرد بازرگان که به دور از همسرانشان زندگی میکنند و سعی دارن پولی که سالهاست برای بدست آوردنش تلاش کردن حفظ کنند یک قاتل روس را اجیر میکنند تا به همسرانشان ضربه بزنند در حالیکه آنها همسرانشان را دست کم گرفتن و این باعث میشود تا مورد حمله متقابل قرار گیرند و زندگی براشون جهنم بشه

داستان در دهه‌ی 70 و در یک جامعه‌ی دانمارکی رخ میدهد و نبرد بین خواسته های شخصی و همبستگی را به تصویر میکشد…