آنتون (پرسبرانت) و ماریان (دیرولم) از هم جدا شده اند. پسر آنها الیاس ( ریگارد) نام دارد و در مدرسه با دانش آموزی آشنا می شود که همین آشنایی مشکلاتی را برای او ایجاد می کند.

«آلیسیا» (واتلینگ) و «لیدیا» (فلورس) به حالت اغما فرو رفته اند؛ یکی بر اثر حادثه ی رانندگی و دیگری در جریان مسابقه ی گاوبازی. در حالی که «بنیگنو» (کامارا) دل باخته ی «آلیسیا» ست و «مارکو»(گراندینتی)دل باخته ی «لیدیا». خیلی زود «بنیگنو»و «مارکو» با هم دوست می شوند و پی می برند که در واقع، عشق و علاقه شان به زنانی که نمی توانند پاسخ گوی عشق شان باشند، آن دو را به هم نزدیک کرده است...

زن و مردی در یک فانوس دریایی در سواحل غربی استرالیا زندگی خوب و راحتی دارند که یک روز آن ها متوجه می شوند در یک قایق شناور در نزدیکی ساحل یک نوزاد وجود دارد و تصمیم می گیرند این نوزاد را نجات دهند و …

یک زوج مُسن، در هفته‌ی منتهی به 45 امین سالگرد ازدواجشان، نامه ای غیرمنتظره دریافت می کنند که شامل خبرهایی است که زندگیشان را تغییر می دهد...

روح نجیب زاده‌ای دیوانه می‌خواهد نامزد سابق را که با برادرش رابطه دارد بار دیگر مال خود کند...

در حالیکه آلمانها تله های انفجاری در انگلستان کار می گذراند، متخصصی که باید آنها را خنثی کند، درگیر مبارزه ای با الکل می شود و...

بیل ترینا را به دنیای افسردگی خود می برد. بعدها درست زمانی که وی لارو را پیدا می کند و با اون آشنا می‌شود، ترینا باردار می‌شود...

یک راهنمای موزه مبتلا به اوتیسم زتدگی سختی دارد تا اینکه عاشق همکارش می شود و باید با طوفانی از احساسات جدید و شدید روبرو شود و ...

آرتور، تهیه‌کننده اخبار فنی، برای اولین بار با میل، علاقه‌مند به جنایات واقعی، قرار می‌گذارد. آنها به طور غیرارادی در مرکز هرج و مرج، شامل قتل و خرابکاری گرفتار می شوند. برای زنده ماندن، آنها باید امور را به دست خود بگیرند.

داستان یک زن دادستان سرسخت و سرکش را روایت می کند ، که روزی همه خاطرات خود را از دست می دهد و با یک خانه دار محافظه کار که شبیه اوست جای خود را عوض می کند.