داستان در مورد یک شکارچی شیطان به نام "دانته" است. او که خود نیمی انسان و نیمی شیطان است برای انجام ماموریت‌ها از شمشیر مورد اطمینانش "ربلیون" و دو تفنگ خود، "اِبونی" و "ایووری"، کمک می‌گیرد. دانته صاحب و گرداننده‌ی شرکتی به نام "شیطان نیز می‌گرید"(Devil May Cry) است، شرکتی که تخصصش شکار و کشتن شیاطین و حل مشکلات مربوط به آنهاست.

یک پدر و پسر زمانی که می فهمند بابانوئل به علت آسیب دیدن سورتمه اش در گاراژشان خوابیده است، با هم یکی می شوند تا اوضاع را درست کنند...

داستان فیلم درباره ی داستان های در هم آمیخته ای است که توسط یک گوینده ی رادیو نقل می شود. داستان اول درباره ی خانواده ای است که در شب کریسمس درمی یابند اتفاقات ترسناکی در خانه شان در حال رخ دادن هست. داستان دوم درباره ی فیلم مستند یک دانشجوی ماجراجو هست که تبدیل به یک کابوس ترسناک برایش می شود. داستان سوم هم درباره ی نبرد سخت بابانوئل با موجودی خبیث می باشد...

با این باور که دنیا بالاخره نابود خواهد شد، سه بیمار روانی قصد بر سفری دسته جمعی گرفتند. آنها با هم به نقطه ای رفتند تا از آخرین لحظات کره زمین استفاده کنند و شاهد این واقعه باشند...

ده داستان مختلف با موضوع مشترک هالووین در این فیلم روایت می شوند. جایی که غول ها، قاتلان، بیگانگان و... باعث ایجاد رعب و وحشت درون مردم می شوند...

"آنا" به همراه همسرش "آنتونیو" به منطقه ای که سال ها قبل در آنجا کار می کرده سفر می کنند. پس از تجدید دیدار با دوستان قدیمی او متوجه تغییرات بسیاری شده و ...

«دیوید برتن» (چمبرلین) وکیلی است در سیدنی که به طور مرتب در رؤیا یک بومی استرالیایی را می بیند. قرار بر این است که او دفاع از گروهی از بومیان متهم به قتل یک دوست، «بیلی کورمن» (کامپتن)، را به عهده بگیرد. «کریس لی» (گالپیلیل) یکی از این بومیان، همان چهره ای است که «دیوید» در رؤیا می بیند...

«جان دولیتل» در خردسالی (اسمیت) قادر است با حیوانات صحبت کند اما پدرش مخالف این کار است و «جان» استعداد یگانه اش را به فراموشی می سپارد. سال ها می گذرد و «جان» (مورفی) پزشک موفقی می شود. او روزی سگی را زیر می گیرد و ناگهان استعدادش را باز می یابد و چندی بعد حیوان را نجات می دهد و به خانه می برد. شهرت او همه جا می پیچد و گروهی از حیوانات بیمار جلو خانه اش صف می کشند.

اوکیشیما شرایم در کنار یک دریاچه ی بسیار زیبا زندگی میکند.مستخدم شرایم ، کیساراگی سایا با اون و پدرش تادایوشی زندگی میکند. در روز ها اون مثل یک دختر دبیرستانی معمولی در دبیرستان سانابارا زندگی میکند اما در شب ها اون قدرت های ماوراء الطبیعه میگیرد و...

سال پیش، در یک کلاس درس سال سوم متوسطه، دانش آموز به نام Misaki بود که در درس و ورزش نمونه بود و نزد همکلاسی های خود محبوب بود هنگامی که او به طور ناگهانی درگذشت همکلاسی های او تصمیم گرفتند که فکر کنند که هنوز او زنده است و به تحصیل ادامه بدن تا فارق التحصیل شوند سپس در سال 1998 یک پسر به نام Sakakibara Kouichi که تازگی به کلاس بالاتر رفته بود با رفتارهای مشکوک خود جو ترسناکی را درکلاس ایجاد کرده بود و...