در فیلم Captivity یک مرد و زن در حالی از خواب بیدار می شوند که خود را گرفتار در یک سرداب می بینند.در حالیکه رباینده آنها از نظر روانی آنها را مورد آزار و اذیت قرار می دهد نکته مبهم این آدم ربایی آشکار می شود…

«جو کابوت» مافیایی (تیرنی) و پسرش، «نایس گای ادی» (پن)، شش نفر گنگستر را استخدام می کنند تا به یک صرافی الماس دستبرد بزنند. برای سارق ها ـ که هیچ یک، دیگری را نمی شناسد ـ اسم مستعار انتخاب شده: «آقای سفید» (کایتل)، «آقای نارنجی» (رات)، «آقای بور» (مدسن)، «آقای صورتی» (بوشمی)، «آقای آبی» (بانکر) و «آقای قهوه ای» (تارانتینو). اما سرقت با مشکل مواجه می شود...

انگلستان آینده. چند جوان خلافکار، به رهبری «الکس» (مک داول)، شب ها را به فسق و فجور و اعمال غیر قانونی می گذرانند. پس از چندی میان اعضای گروه اختلاف پیش می آید و دوستان «الکس» به او خیانت می کنند. «الکس» دستگیر می شود و در زندان، برای کوتاه شدن مدت اسارت، حاضر می شود مورد آزمایش های روحی و روانی قرار گیرد...

«تراویس بیکل» (دنیرو) که سابقا در ویتنام تفنگدار دریایی بوده، در نیویورک راننده ی تاکسی می شود و چون دچار بی خوابی مزمن است فقط شب ها کار می کند. تباهی و فسادی که دوروبرش در شهر می بیند، مایه ی ناآرامی و آشفتگی او است...

برلین در هراس از قاتلى ( لوره ) است که دختران کوچک را بى‏ رحمانه مى‏ کشد و پلیس هیچ سرنخى از او ندارد...

سریال، وقایع حقیقی زندگی تونی موکبل، بزرگترین خلافکار استرالیا را به تصویر می‌کشد...

در فیلم Ms. 45 زنی خجالتی و گوشه گیر در محل کار خود دوبار مورد تجاوز قرار میگیرد. بعد از اینکه به خانه باز می گردد او تصمیم میگیرد که خودش کاری انجام دهد. برای همین لباسی شبیه فاحشه ها می پوشد و به خیابان می رود و هر کس که می خواهد از او سوءاستفاده کند را مجازات می کند..

بلویل پاریس ، تابستان سال 1898 . نجارى به نام « ماندا » ( رژیانى ) به « مارى » ( سینیوره ) دخترى که با دارودسته‏ ى خلافکاران معاشرت دارد ، دل مى ‏بازد و پس از چندى در یک درگیرى ، محبوب سابق « مارى » ، « رولان » ( ساباتیه ) را به قتل مى ‏رساند ...

مستندی در مورد پدر روحانی الیور اُگرادی، کشیش کاتولیکی که در دهه‌ی هفتاد به دستور کلیسای کاتولیک بین چندین کلیسای مختلف آمریکا منتقل می‌شد تا داستان تجاوزهایی که به کودکان می‌کرد لاپوشانی شود ...

کال جوانی مودب است که یکروز که همراه پدرش به ماهیگیری می رود در راه بازگشت اتومبیل شان دچار سانحه شده و پدر کال کشته می شود . یکسال بعد او تبدیل به جوانی عصبی و بدخلق شده است که یکروز سر کلاس یکی از معلمانش را کتک می زند . او بخاطر اینکار در دادگاه محاکمه شده و جریمه او اینست که به مدت سه ماه در خانه شان زندانی باشد او برای سرگرم شدن همسایه ها را زیر نظر می گیرد تا اینکه …