"خدا" در قالب یک نویسنده به همراه دخترش در بروکسلِ بلژیک زندگی می کند. اما دخترش فکر می کند که پدرش کار خود را به درستی انجام نمی دهد برای همین تصمیم می گیرد دنیا را دوباره بنا کند و…

دلفت، هلند، سال 1665، «گریت» (جوهانسن)، دختری هفده ساله در خانه ی «یوهانسن ورمر» (فرمت) پیشخدمت می شود و رفته رفته توجه این نقاش هلندی را جلب می کند. با آن که از نظر تربیت، آموزش و جایگاه اجتماعی، دنیایی از هم فاصله دارند، ولی «ورمر» درک و فهم غریزی «گریت» را از رنگ و نور، باز می شناسد و آرام آرام او را به دنیای پر رمز و راز نقاشی هایش راه می دهد...

داستان فیلم حکایت واقعی یک ایستگاه رادیویی غیر قانونی پخش موسیقی راک و پاپ در دهه 60-70 انگلیس است که از داخل یک کشتی به نام "Pirate Radio Rock" و از داخل آبهای دریای شمال تهیه و پخش میشد و با مخالفت حکوت سلطنتی وقت بریتانیا همراه بود و کشمکش بین این رادیو که آن زمان بیش از 96% مردم به آن گوش میدادند یکی از جنبه های دیدنی این فیلم به یاد ماندنی است.

آلیس (جولیان مور) یک استاد فوق‌العاده زبان‌شناسی است که در مبارزه با بیماری‌ای که گریبان‌گیر بیش از 36 میلیون نفر در سراسر جهان است، به آرامی در حال زوال است و روی ازدواج‌اش نیز تاثیر گذاشته، اما او را به جوان‌ترین دخترش نزدیک‌تر کرده است…

رم، پانصد سال پیش ازمیلاد مسیح، «انکولپیوس» (پاتر) و «آشیلتوس» (کلر) پس از درگیری بر سر «جیتون» (بورن)، هر یک به راهی می روند و ماجراهایی را از سر می گذرانند...

در اوایل دهه 1990 اعضاء یک گروه به نام "اکت آپ" در پاریس خواستار اقدام دولت و شرکت های داروسازی برای مقابله با بیماری ایدز می شوند

» ایکس « ( آلبر تاتزى ) مى‏ خواهد » الف « ( سیریک ) را متقاعد کند آن دو با یک‏دیگر، شاید سال گذشته، در متلى، شاید در مار‏ین‏باد، ملاقات داشته ‏اند و او قول داده است که امسال با مرد بگریزد. اما » الف « هیچ چیز از آن ملاقات به یاد نمى ‏آورد... یا طفره مى ‏رود... یا جرأت نمى ‏کند که » ایکس « را باز بشناسد...

ماجراهاى زندگى پنج جوان که حاضر نیستند که به جرگه‏ ى آدم‏هاى بزرگ سال ، معقول و مسئولیت پذیر بپیوندند .

« دلبر » ( دى ) ، براى نجات پدرش از چنگ « دیو » ( ماره ) ، حاضر مى ‏شود در قصر « دیو » بماند . او ابتدا تحمل هم‏نشینى با « دیو » را ندارد ، اما آرام آرام علاقه ‏هاى قلبى به او حس مى‏ کند .

چهار افسر پلیس فرانسه به نامهای «روکسان»,«تئو» و «والتر» و «اِدی» بعد از اینکه همکارشان «مکس» به دلیل اتهاماتی که به وی وارد شده خودکشی میکند، تصمیم می گیرند تا از «خط زرد» قانون عبور کنند و خودشان ثابت کنند که همکارشان بی گناه بوده و در این راه برای برای تجسس و مقابله با جنایتکاران از روش های غیر قانونی و خشنی استفاده می‌کنند...