به دو ملوان پایگاه دریایی نورفولک ویرجینیا، «بیلی بادسکی» (نیکلسن) و «نگرو مولهال» (یانگ)، مأموریت داده می شود تا یک زندانی هجده ساله به نام «لری میدوز» (کوایید) را که به هشت سال زندان محکوم شده، به زندانی در نیو همپشر تحویل دهند...

بعد از شناور شدن قاره ها روی آب، «مندی»، «سید» و «دیگو» روی قطعه یخی شناور در اقیانوس به مکان های مختلفی کشیده می شوند ، و در این راه پر خطر با دزدان دریایی و هیولاهای گوناگونی رو به رو می شوند. اما این اتفاقات سبب آشنایی آنها با دنیایی جدید می شود...

سید که سرپرستی سه تخم دایناسور را بر عهده گرفته، تصادفا از دنیای گمشده زیرزمینی دایناسور ها ، سر در می آورد و گرفتار مادر واقعی تخم‌ها میشود. از این رو دوستانش تصمیم میگرند او را نجات دهند.

در زمان عصر یخبندان ، یک ببر دندان شمشیری، یک تنبل، و یک ماموت پشمالو، یک بچه آدمیزاد را پیدا می کنند و تصمیم میگیرند تا او را به خانواده‌اش بازگردانند.

جایی میان کارولاینای شمالی و جنوبی. «سیلر ریپلی» (کیج) جلوی چشم های محبوبه اش، «لولا» (درن)، مردی را که با چاقو به او حمله کرده، می کشد و به زندان می افتد. اما بیست و دو ماه و هجده روز بعد که آزاد می شود «لولا» با این که مادرش «ماری یتا» (لد) ملاقات آن دو را ممنوع کرده، به دیدنش می رود. عشاق از شهر می روند و به سوی نیو اورلیانز به راه می افتند...

یک انیمیشن موزیکال ، محصول 1930 که ریشه‌های موسیقی اروپا و آمریکا را نشان می دهد ...

یک مرد جوان موفق پس از اینکه در کار و زندگی اش با مشکلات جدیدی مواجه می شود، تصمیم می گیرد منهتن را ترک کند و زمانش را به خواهر دور افتاده اش اختصاص دهد اما اتفاقاتی رخ می دهد که...

داستان فیلم درباره پسری خجالتی از بریتانیا میباشد که برای حضور در یک جمع دوستانه به آمریکا سفر کرده ، او برای اولین بار با جامعه متفاوت آمریکا مواجه میشود و درگیر ماجراهایی خنده دار میشود…

پس از سالها بی خبری از عموی اش، "مکس اسکینر" بانکدار لندنی متوجه می شود که او از دنیا رفته است و مزرعه ای برای او به ارث گذاشته ، او قسمتی از دوران کودکی اش را در آنجا گذرانده و چیزهایی از زندگی آموخته است. حال او به فرانسه می رود تا آنجا را بفروشد ولی پس از چند روز اقامت همه چیز تغییر می کند...

داستان فیلم درباره «گریسی هارت» (ساندرا بولاک) مامور FBI است. پس از موفقیت او در دستگیری تروریست ها در مراسم ملکه زیبایی، از او در مراسم های گوناگون تجلیل میشود تا اینکه دوستان او به نامهای «شرلی» و «استن» در لاس وگاس ربوده میشوند. اکنون او تمام تلاش خود را برای نجات آنها از دست ربایندگان انجام میدهد و این در حالیست که FBI موافق به خطر افتادن جان بهترین مامور خود در این ماجرا نیست.